چنانچه پادشاهی شیرین و ماریه را نادیده بگیریم، از میان چند پادشاهی که در آثار نظامی مطرح شدهاند، حداقل دو تن از آنها زن هستند که با وجود اینکه به دلیل تازگی و نادری مطلب، اهمیت فراوانی دارد تاکنون مورد توجه محققان واقع نشده است. در این مقاله برای نخستین بار به بررسی و تحلیل پادشاهی زنان در اشعار نظامی پرداخته شده و سعی شده زمینه تاریخی و فکری این امر به صورت کوتاه بیان شود و هدف اصلی حکیم نظامی در ساخت و پرداخت شاه زنان آثارش مشخص گردد. در بخش اصلی مقاله، نخست شیوه زندگی و فرمانروایی نوشابه در شرفنامه، همراه با بیان ویژگیهای شخصیتی و حکمرانی او مورد بررسی قرار گرفته و سپس شیوه زندگی و ویژگیهای فرمانروایی و شخصیت مهین بانو مورد بحث واقع شده است. در پایان تبیین شده است که نظامی به عنوان اندیشمندی حکیم، به چه دلیل طرح و شرح پادشاهی دو زن را در اشعار خویش گنجانده است.
داستان شهر بردع که در شاهنامه فردوسی و شرفنامه نظامی آمده است، پیشینهای کهن در متون نثر دارد و جامعهای آرمانی را نشان میدهد که زنان، زیر نظر پادشاه خویش به نام نوشابه، آن را اداره میکنند. انزوا، خلوت، نظم و ترتیب، مسئولیتپذیری و استقلال همهجانبه زنان شهر بردع جالب توجه، تحسین برانگیز و قابل بررسی است. این داستان، اگر با معیارهای نقد امروزی بررسی شود، یک ایده فمینیستی بسیار ملایم، معتدل و گاه آمیخته به تفریط را به نمایش میگذارد و بسیاری از نظریهها و اعمال افراطی کنونی را به چالش میکشاند. از محتوای روایت دریافته میشود که پدیده فمینیسم از دیرباز مورد توجه جوامع کهن قرار گرفته و تابع موازین اخلاقی و فرهنگی ویژهای بوده است؛ یعنی درست عکس آن چیزی که امروز به گونهای تندروانه و با هنجارشکنیهای بیحد و مرز اعمال میگردد. شیوه پژوهش در مقاله حاضر کتابخانهای است.
خواجوی کرمانی جزء دستهای از شاعران است که غزلهای آنان در سلسله تحول غزل میان سعدی و حافظ قرار داشته، یعنی آنکه قسمتی از غزلهایش مضامین عرفانی و اندرزی و حکمیات را همراه با مضامین عاشقانه و آمیخته با آنها، شامل بوده است. یکی از منظومههای برجایمانده از خواجوی کرمانی، مثنوی «گل و نوروز» است. این مثنوی داستانی عاشقانه است مربوط به نوروز شاهزاده ایرانی با گل دختر پادشاه روم. خواجو این مثنوی را به پیروی از کتاب خسرو و شیرین نظامی سروده و به جز وزن و ترتیب، بسیاری از ابیات خسرو و شیرین با اندکی تفاوت در این مثنوی آمده است و خواجو نیز به شاگردی نظامی اقرار کرده است. در این کتاب این مثنوی با تلخیص و بازنویسی آورده شده است.
اين مقاله به بحث و بررسي شرح و معني چند بيت از داستان رستم و اسفنديار اختصاص دارد. بدين صورت كه نگارنده در آغاز طرح مساله كرده و بيت يا ابياتي كه در معني آنها دشواري و در نتيجه، اختلاف نظر وجود داشته است، نقل كرده و سپس توضيحات و معاني آنها را از كتابهايي كه به وسيله دكتر اسلامي ندوشن، دكتر انوري و دكتر شعار، دكتر رستگار فسايي، دكتر جويني، دكتر شميسا و دكتر نظري و مقيمي نوشته شده نقل كرده است. نويسنده پس از نقل توضيح و معني بيتها از آثار هر كدام از نويسندگان بالا، اشكال يا نقص احتمالي آنها را مطرح كرده و در نهايت معني تازه يا كاملتر بيتها را نوشته است.