ایرج گوینده نامدار قرن معاصر در تبریز و در خاندانی اشرافی در سال 1291 ه ق چشم به جهان گشود. وی در شعر انصاف تخلص می کرد. ایرج آداب زمان و تحصیلات مقدماتی را در دامان دودمان بیاموخت. در 16 سالگی ازدواج کرد و حاصل سه سال تاهل دو پسر و یک دختر بود به امر مظفر لدین شاه امیر نظام لقب گرفت و لقب فخرالشعرایی بدو ارزانی شد که هرکز آن مقام را بکار نگرفت. ایرج به دبیری میرزا علیخان امین الدوله سینکی که خود از نویسندگان برگزیده آن دوران بود برگزیده شد و به هنگام صدرات با او به تهران ررفت و با حفظ سمت مکاتبه با یزد و کرمان را عهده دار شدسپس با قوام السلطنه به اروپا رهسپار گردید و در بازگشت نظام السلطنه پیشکار آذربایجان وی را در نزد خود نگاه داشت و کاری در دبیرخانه ایالتی و نیز ریاست اطاق تجارت تبریز را بدو سپرد سپس به گمرک منتقل و سمت مترجم گرفت.......ایرج در روز 27 شعبان 1304ش چشم از جهان فروبست و در ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. شعر و هزل و طنز ایرج با زندگانی نابسامان عهد او پیوستگی دارد گفته او در این باره نقد اوضاع عصر مجسم سوء اداره مملکت، تبعیض، رشوه خواری و بی نظمی بود.در ارائه بدیهای اعتیادات ناپسند و معرفی روحانی نماها آثاری ارزنده خلق میکرد او از سبکی خاص پیروی میکردگاهی نکته های بدیع و باریک اندیشی ها به کار میبرد که نمودار روش هندی یا اصفهانی است ولی با شیوه خراسانی شعر می سراید و زمانی طریقه عراقی را برای بیان مقصود برمی گزیند و به هر صورت طرز او: انسانی، اخلاقی، دلسوزی و ارشاد است او در عین تعصب نسبت به نیای خود احمدشاه را طرد و یافتن شاهی مقتدر را به جای او آرزو می کند. او همواره درد ها را با زبانی که همه بفهمند با برخورداری از ضرب المثلهای متداول و دلنشین و آسان برای دلباختگان شعر فارسی بیان میکرد و از اینکه نیمی از جمعیت کشور گرفتار پرده سیاه جهالت بودند رنج می برد و با هر زبانی که مقدور بود این عیب دردناک جامعه ایرانی را آشکار می ساخت.....
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا میشد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالیرتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضافها، نامهایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضافالیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشاندهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عدهای برای دریافت آن پیشکشهایی به شاه تقدیم میکردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژههایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار میرفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب میشد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب میپنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آنها اعطا میشد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع میشد، مورد استفاده قرار میگرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانهداری)، منشیالممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملکالمتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه
در پژوهش حاضر کوشیده شده ضمن بررسی تاریخی تحولات اجتماعی مانند نقش مذهب و چگونگی حرکتهای مذهبی سیاسی، تغییرات تشکیلات اداری در چارچوب رویدادهای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار معرفی و ارزیابی شود. افزون بر آن مباحث تنظیمات و قوانین در دوران قاجار تاسیس انجمنها و احزاب و گسترش آنها از جمله موارد قابل توجه در بررسی حاضر است. در آغاز کتاب منابع این اثر و محتوای آنها معرفی شده است. روند گسترش تاریخی قاجار، حکومتهای عصر قاجار، ساختار حکومت در دوران قاجار (نظام و تشکیلات اداری حکومت، و تقسیمات کشوری و اداری)، سازمان لشکری در دوران قاجار، سیاست مذهبی در عصر قاجار، طبقات و سلسله مراتب اجتماعی در عصر قاجار، تنظیمات و قوانین در دوران قاجار، سیاستهای فرهنگی در عصر قاجار، روابط خارجی ایران در دوران قاجار، امتیازها و قراردادهایی که از جانب اتباع و یا دولتهای بیگانه با ایران منعقد شده است، جنبشهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، و گسترش گروهها و احزاب سیاسی در عصر قاجار.