بوالفضولی کتابی بنام (درسی از ولایت) نوشته و در آن سراسر اعراض از حقیقت و باطن ولایت نموده و حقایق دین را انکار کرده و دشمنی های کهن ناصبی و سفیانی را با مسئله ی ولایت (یعنی حقیقت و جوهر مذهب شیعه)تجدید نموده و با تظاهر و تدلیس در لباس عالم دین (بدنام کننده نکونامی جند) تیشه برداشته به ریشه معنی و مفهوم ولایت زده است.