این کتاب فرهنگی است که میتواند موقعیت جانوران را در شعر و ادب و فرهنگ فارسی یکجا تکمیل و عرضه کند. مدخلها در این فرهنگ به ترتیب الفبایی تنظیم شده است. ذیل هر مدخل پنج تقسیمبندی کلی قرار دارد که به این ترتیب است: متنهای قبل از اسلام، معارف و متون اسلامی، قصص و داستانها، زیباییشناسی و آرایههای ادبی و جلوههای گوناگون خارج از مباحث چهارگانه. در تدوین این نوشتار ابتدا برای فراهم آوردن «ریشه واژگانی» به بیشتر فرهنگهای واژهای پیش از اسلام مراجعه شده و سپس متون اوستایی و متون پهلوی و نیز کتب شرح و توضیح و تفسیر این متون بررسی شدهاند.
گرچه گویش سبزواری یکی از لهجههای فارسی دری است و سالیان دراز شلاق زبانهای ناهماهنگی چون زبان ترکی، مغولی، عربی و ... را بر شانه خود تحمل کرده و امروزه در قسمت نسبتا وسیعی از خاک ایران تکلم میشود، هرگز نمیتوان آن را از لهجههای دیگر زبان فارسی برتر دانست. وقتی از گویش سبزواری سخن گفته میشود و اختصاصات دستوری یا واژههای آن بررسی میشود، نباید این تصور پیش آید که با یک گویش صددرصد ثابت سروکار داریم و بین افراد مختلفی که با آن گویش تکلم میکنند، وحدت کلمه و لفظ برقرار است. در این کتاب لغات و اصطلاحات گویش سبزواری با شواهدی از اشعار محلی این شهرستان گردآوری شده است.
زرقان شهری باستانی در میانه راه شیراز به تخت جمشید در دامنه کوه زرقان است. زرقان قدیم شامل محلههای بزرگ جولاهگان، میان و لرها و محلههای کوچکتر آخوندها، جهودها و حیدر بود. مجموعه این محلههای درهمفشرده، پشت به کوه داده و دامن تا ابتدای دشت گسترده بود. برجوبارو و دروازههای کوچک و بزرگ شهر را در میان گرفته بود و از گسترش آن پیشگیری میکرد. در این کتاب مجموعه دوهزار مثال، اصطلاح، کنایه، تشبیه و پند و اندرز در لهجه فارسی مردم زرقان فارس گردآوری شده است.
این کتاب فرهنگی است که میتواند موقعیت جانوران را در شعر و ادب و فرهنگ فارسی یکجا تکمیل و عرضه کند. مدخلها در این فرهنگ به ترتیب الفبایی تنظیم شده است. ذیل هر مدخل پنج تقسیمبندی کلی قرار دارد که به این ترتیب است: متنهای قبل از اسلام، معارف و متون اسلامی، قصص و داستانها، زیباییشناسی و آرایههای ادبی و جلوههای گوناگون خارج از مباحث چهارگانه. در تدوین این نوشتار ابتدا برای فراهم آوردن «ریشه واژگانی» به بیشتر فرهنگهای واژهای پیش از اسلام مراجعه شده و سپس متون اوستایی و متون پهلوی و نیز کتب شرح و توضیح و تفسیر این متون بررسی شدهاند.
استفان تولمين (2003، 1958) براي تحليل ساختارهاي استدلالي در کلام، ارکان اصلي سهگانه ادعا، پشتيبان و زمينه را مطرح کرد که با سه رکن غيراصلي تعديل ساز، پيشبيني و پشتوانه، بر روي هم، اساس استدلال در کلام را قانونمند ساخت. در نوشتار حاضر، تلاش شده است با بهرهمندي از ارکان ياد شده، سه متن استدلالي از سه نويسنده دوره قاجار: سيدجمال الدين اسدآبادي، ميرزا عبدالرحيم طالبوف و ميرزا ملکم خان تحليل شود و تشابهات و تفاوتهاي ساختار استدلالي آنها بررسي گردد. اين سه نويسنده از نظر جنبههاي مختلف فکري و ساختار عقيدتي، نماينده سه جريان اصلي تفکر در صدر مشروطيت هستند و نوشتهها و عقايد آنها در نهضت روشنگري دوران قاجار، تاثيرگذار بوده است. مهمترين دستاورد مطالعه حاضر آن است که تمايل ملکم خان و طالبوف به تعامل و اقناع خواننده بيش از اسدآبادي است که نشانگر ان است که اسدآبادي تمايل بيشتري دارد که خواننده ادعاهاي او را به عنوان واقعيت مطلق بپذيرد.