این کتاب درباره زبان فارسی امروز و برای همگان است؛ با توجه به اینکه چند میلیون نفر از ایرانیان و سخنگویان به فارسی هستند که زبان مادریشان فارسی نیست و زبان مادری بخشی از آنان از زبانهای ایرانی به معنای اصطلاحی هم نیست. فرهنگی در شناخت واژهها و ویژگیها و الگوهای واژهسازی در فارسی امروز و دشواریهای رایج در زبان است، برای همه فارسیزبانان و بهویژه جوانان ایرانی خارج از کشور. بنیاد این فرهنگ بر «زبان معیار» است که زبان ملی و رسمی، فرهنگی و علمی، مطبوعاتی و آموزشی کشور است و «زبان گفتار» که زبان محاوره روزانه است و «زبان عامیانه» که مردم فرهیخته در رفتار اجتماعی از ادای آنها احتراز میکنند.
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
گرچه گویش سبزواری یکی از لهجههای فارسی دری است و سالیان دراز شلاق زبانهای ناهماهنگی چون زبان ترکی، مغولی، عربی و ... را بر شانه خود تحمل کرده و امروزه در قسمت نسبتا وسیعی از خاک ایران تکلم میشود، هرگز نمیتوان آن را از لهجههای دیگر زبان فارسی برتر دانست. وقتی از گویش سبزواری سخن گفته میشود و اختصاصات دستوری یا واژههای آن بررسی میشود، نباید این تصور پیش آید که با یک گویش صددرصد ثابت سروکار داریم و بین افراد مختلفی که با آن گویش تکلم میکنند، وحدت کلمه و لفظ برقرار است. در این کتاب لغات و اصطلاحات گویش سبزواری با شواهدی از اشعار محلی این شهرستان گردآوری شده است.