در میان متون نثر عرفانی معارف بهاء ولد متنی ادبی و یگانه دانسته میشود. این کتاب مجموعهای از یادداشتهای بهاء ولد (628) است که به شکلی بدیع و متفاوت از دیگر آثار عرفانی نگاشته شده است. معارف، دربردارنده پراکندهگوییهای او در موضوعات مختلف است. با نگاهی گذرا در پارههای ناپیوسته این کتاب، آنچه مکرر و پیوسته به نظر میآید حضور چشمگیر آیات قرآنی است. بهاء ولد در توجه به آیات قرآنی نوآوریهایی داشته و اگر مهمترین ویژگی نثر معارف را شگردهای بیانی در تحلیلهای قرآنی بدانیم هیچ گزاف نمینماید. این جستار با بررسیای مختصر از گونه معارف به عنوان شالودهای برای بررسی منسجم آغاز شده و با نگاهی زبانی و محتوایی خلاصه شده است. بررسی نخست تلقیای زبانی است که با عنوان زبان شاعرانه به سامان میرسد. بررسی دوم بررسی محتوایی است که در پی یافتن شگردهای درون متنی معارف است که با تجربههای درونی و بیرونی بهاء ولد گره میخورد. در گزارش پایانی ایدئولوژی اشعری بهاء ولد حائز اهمیت دانسته میشود. نویسنده برای تبیین این موارد با ارائه شواهدی مختصر ودر عین حال دقیق از متن کوشیده است دریچهای تازه به سوی دنیای شگرف این متن بگشاید.
کتاب زبان گلها به سال 1327 برای اولین بار در ایران به چاپ رسید و اولین کتاب فارسی است که درباره زبان گلها و مفاهیم آن بحث می کند. زبان گلها زبانی شاعرانه و لطیف دارد که منحصر به طبقات خاصی نیست بلکه باید همه بدانند که مورد مصرف و استعمال هر گل در کجاست و چه رمزی دارد؟ کتاب مذکور ضمن قطعات دلپذیر ادبی شما را با رمز گلها آشنا می سازد. نویسنده کتاب ابتدا شرحی درباره پیدایش زبان و رمز گلها نگاشته و معانی پنجاه گل معروف را عناوین قطعات ادبی آن قرار داده است. در این کتاب گلهایی که شما هر روز با آنها روبرو می شوید با زبان بی زبانی اسراری که در خلال شاخ و برگ خود نهفته دارند، شرح می دهند.
مؤلف، با استفاده از مراجع و مآخذ مختلف ادبی و عرفانی فارسی و مطالعه حضرت یوسف و زلیخاهای منثور و منظوم کتاب را به رشته تحریر درآورده است. پارهای از مطالب کتاب بدین قرار است: ۱. بیان عرفانی در مورد حسن و جمال یوسف علیهالسّلام و مقایسه آن با حضرت رسول : مؤلف، در ذیل این عنوان، در لطیفهای، یوسف را صدیق و محمد را محبوب میخواند و میگوید: پرده از جمال یوسف برداشتند تا همه کس او را آشکار ببینند، ولی پرده از جمال محمدی برنداشتند، چرا که محبوب بود و محبوب را شرط باشد در پرده نگاه داشتن... ۲. بیان آنکه حضرت رسول خود را نمکین خواند: اگر در دیگ دل تو دوستی حق تعالی و دوستی همه پیغمبران علیهالسّلام باشد، تا نمک محبت محمدی علیه الصلوات الابدی در آن دل نبود، شرف قبول الهی جل جلاله درنیاید... ۳. در بیان معنی غفلت : غفلت بر سه گونه است: مذموم، محمود و غیر مذموم و محمود. آن غفلت که مذموم است، غفلت از یاد حق تعالی است و آن غفلت که محمود است، غفلت از بدی است و آنکه غیر مذموم و محمود است، آن است که در این آیه بیان فرمود: «ان کنت من قبله لمن الغافلین» ؛ یعنی ای محمد من قصه میکنم به واسطه وحی خویش به تو این سوره یوسف را و به درستی که بودی پیش از این از جمله کسانی که مطلع نیستند، بر قصه یوسف، پس مراد از غفلت این جا نادانستن از مضمون این حکایت است و... ۴. مقدمه معاملات بنده: معاملات بنده از چهار وجه بیرون نیست؛ معامله با خلق ، معامله با دین (دنیا)، معامله با مولی و معامله با نفس . معامله با خلق، به مایه خلق و معامله با دنیا به سرمایه زهد و معامله با مولی تعالی، به راس المال شکر و معامله با نفس به دست مایه صبر است... ۵. در بیان نفس مکاره و سحاره و مطمئنه و اماره . ۶. در بیان مراتب بلا و محنت : متحملان بار بلا سه فرقهاند: بعضی، بلا میکشند و مینالند؛ اینها جزوعانند و بعضی دیگر بلا میکشند و مینازند و اینها صبورانند و سبب نازیدن ایشان آن است که در کشیدن بار بلا مشاهده مبلی کنند و فرقه سوم، آن است که بلا میکشند، ولی نه مینالند و نه مینازند و اینها صابرانند ...
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
مثنوي مولوي از آثار ارزندهاي است که ميتواند از زاويه روانکاوي بررسي شود. از ميان روانکاوان و روانشناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستانها و اسطورهها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک ميکند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا ميخواند. همچنين شناخت مولانا از جنبههاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقهبندي و نامگذاري اين جنبهها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبههاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي ميشود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند ميتواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباطاند، اشاره ميشود.