این کتاب دارای نامهای خاص اوستایی از تحقیق و بررسی در سه نامنامه مختلف از دانشمندان ایرانی و آلمانی است؛ کتاب «نامنامه ایرانی» تألیف فردیناند یوستی، کتاب «نامنامه اشخاص ایرانی» تألیف مانفرد مایرهوفر و کتاب «دانشنامه مزدیسنا» تألیف جهانگیر اوشیدری. نویسنده کوشیده در مورد هر واژه از نظر معانی، حالت واژه، جنس واژه، شمار واژه و کاربرد آن در کتب دیگر مانند کتب پهلوی و شاهنامه و .... به تفصیل شرح داده شود.
گرچه گویش سبزواری یکی از لهجههای فارسی دری است و سالیان دراز شلاق زبانهای ناهماهنگی چون زبان ترکی، مغولی، عربی و ... را بر شانه خود تحمل کرده و امروزه در قسمت نسبتا وسیعی از خاک ایران تکلم میشود، هرگز نمیتوان آن را از لهجههای دیگر زبان فارسی برتر دانست. وقتی از گویش سبزواری سخن گفته میشود و اختصاصات دستوری یا واژههای آن بررسی میشود، نباید این تصور پیش آید که با یک گویش صددرصد ثابت سروکار داریم و بین افراد مختلفی که با آن گویش تکلم میکنند، وحدت کلمه و لفظ برقرار است. در این کتاب لغات و اصطلاحات گویش سبزواری با شواهدی از اشعار محلی این شهرستان گردآوری شده است.
زرقان شهری باستانی در میانه راه شیراز به تخت جمشید در دامنه کوه زرقان است. زرقان قدیم شامل محلههای بزرگ جولاهگان، میان و لرها و محلههای کوچکتر آخوندها، جهودها و حیدر بود. مجموعه این محلههای درهمفشرده، پشت به کوه داده و دامن تا ابتدای دشت گسترده بود. برجوبارو و دروازههای کوچک و بزرگ شهر را در میان گرفته بود و از گسترش آن پیشگیری میکرد. در این کتاب مجموعه دوهزار مثال، اصطلاح، کنایه، تشبیه و پند و اندرز در لهجه فارسی مردم زرقان فارس گردآوری شده است.
تمثيل عرفاني چون حماسهاي است روحاني که از عشق ورزي به معشوق ازلي حکايت ميکند و حکايات صوفيه در قالب حکايات و تمثيلها، بخش مهمي از ادبيات عرفاني را تشکيل ميدهند. اين حکايات با اهداف گوناگوني در کتب صوفيه به کار گرفته ميشوند که عمدهترين آنها تعليم و ترغيب صوفيه در سير و سلوک است. مجموعهاي از اين حکايات تمثيلي به ادبيات مانوي، به ويژه تمثيلهاي عرفاني اين متون، بازميگردد. با وجود اينکه هيچ متن کاملي از اين گنجينه ادبي بسيار غني، باقي نمانده است، حکايت «دو مار سنگين بار و سبک بار» يکي از حکايات تمثيلي عرفاني به جا مانده از مجموعه دست نوشتههاي سغدي مانوي است. از سوي ديگر ادبيات کلاسيک ايراني، به ويژه سبک عرفاني آن با ظهور گويندگان عارفي همچون مولانا، عطار، حافظ و دهها شاعر و عارف ديگر، رنگ جديدتري به خود گرفت. اين مقاله کوشيده است به ارتباط و مقايسه ميان اين تمثيل عرفاني در ادبيات مانوي و ادبيات کلاسيک ايراني بپردازد.