کتاب نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان تالیف برهان ابن یوسف است که توسط جنبش ملی نیکوکاری منتشر شده است.
حاصل سخنرانیهای عباس آریانپور با موضوع نفوذ عقاید آریایی در دین یهود و مسحیت در دانشگاههای مختلف دانشگاههای خارج از کشور است که بهصورت مختصر و کلی به نفوذ عقاید دین زرتشت و میترایی در دین یهود و مسیحیت میپردازد. مؤلف این نوشته مختصر را ر چهار بخش تنظیم کرده است: بخش اول به مهاجرت اقوام آریایی اختصاص دارد، بخش دوم کتاب به معرفی دین زرتشت و عقاید آن میپردازد. بخش بعدی، به نفوذ عقاید دین زرتشت در دین یهود و مسیحیت میپردازد. از جمله عقایدی که مؤلف معتقد است یهودیان و به تبع آن در قرنهای بعدی مسیحیان از عقاید دین زرتشت و دین میترایی گرفتهاند، بدین شرح است: سلسله مراتب فرشتگان، تثلیث، بهشت و دوزخ و اعتقاد به روز رستاخیز، عقیده نجاتدهنده، داستان تولد عیسی و سرودههای مسیحی. مؤلف در بخش پایانی بهصورت مختصر به مقایسه میان گفتهها و نوشتههای زرتشت و دین یهود و مسیحیت میپردازد
این کتاب به چگونگی شناخت سنگهای گرانبها و دانشی که دانشمندان قدیم ایران از آنها داشتهاند میپردازد. همچنین به شرح کانیها، کانهها و موادمعدنی دیگر و همچنین بعضی اسفنجها، صدفها و سنگوارهها که قدما آنها را نیز در گروه سنگها طبقهبندی کردهاند، می پردازد. این کتاب شامل 11 بخش است : 1. کانیشناسی و سیر پیشرفت آن در ایران/ چگونگی پیشرفت علم کانی شناسی 2. کلیات کانیشناسی/ اعتقاد به سنگ های قدیمی/ کانیها در اشعار 3. کانیها 4. فلزات 5. کانهها- شبه فلزات 6. ئیدروکربورها 7. املاح 8. سیلیکاتها 9. مرجانها- اسفنجها- سنگوارهها و... 10. سنگهای ساختمانی 11. سنگهای افسانهای.
دیدگاه (ایدئولوژی) مردم و یا هر کشوری را باید در خون و سرشت مردمش جستجو کرد که می توان گفت: "دیدگاه فرمان سرشتی است" این فرمانها اگرچه گاه شدنی است که از سوی یک تن و یا گروهی انگشت شمار بازتاب شود باید پذیرفت که گرفته شده از فرمانهای سرشتی گروهی بیشترین و یا نزدیک به همه مردم می باشد. باید پذیرفت که در رهگذر زندگی هر مردمی، نخست تکدانگانی از آن مردم راه شناسایی پیش گرفته به شناختی راستین رسیده یا می رسند آنگاه شناخت راستین خود را که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگ خود دست آورده اند پاسداری می کنند و سپس به رای همگانی می گذارند. اگر همگان پذیرایش شدند که راه زندگی و جاویدی پیش می گیرد وگرنه گاه در نخستین گام راه مرگ و نیستی می پیماید و از میان می رود...
گویند فردوسی از شاهنامهها، خداینامهها، کارنامهها و دیگر دستمایههایی که یا خود فراهم کرده یا بینشوران در دسترسش گذاشتهاند یا از واپسین گنجینههای نامهها برخوردار بود، تا توانسته است با اندیشهای راستین شاهنامهاش را پدید آورد. این نوشتار بحث مختصری درباره شاهنامه است و در آن مباحثی چون شاهنامهخوانی، شاهنامه کارنامه ماست، جنبشهای آزادیخواهی و .... مطرح شده است.