حسن وثوق (وثوقالدوله) (۱۲۵۲ ش - بهمن ۱۳۲۹) چند دوره نخستوزیر ایران بود. وی برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) بود. وی فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ پسری محمد قوامالدوله آشتیانی است. علوم ادبی را از میرزا احمد گلپایگانی و فلسفه را نزد میرزا هاشم رشتی اشکوری و میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. او در سفرهایی که به خارج رفت فرانسوی را به خوبی و همچنین انگلیسی را فراگرفت. وثوق در جوانی و در سال ۱۲۷۱ شمسی مستوفی آذربایجان شد و لقب وثوق الملک را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. در سال ۱۲۷۳ لقب او به وثوق الدوله تغییر یافت. در دورهٔ یکم و دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و در مجلس به سمت نیابت ریاست مجلس دست یافت. او از سال ۱۲۹۰ خورشیدی تا اوایل سلطنت رضاشاه شانزده بار عهدهدار وزارتخانههای مالیه(دارایی)، خارجه، عدلیه (دادگستری)، داخله (کشور) و معارف (فرهنگ) گردید. پس از فتح تهران توسط مجاهدین، مجلس عالی مرکب از سی نفر برای اداره مملکت تشکیل شد که وثوق الدوله عضو آن بود. پس از انحلال مجلس عالی و تعیین هیئت مدیره، رئیس آن هیئت گردید که حکم اعدام شیخ فضل الله نوری توسط آن هیئت صادر شد...
طلعت حق کتابی است که در سال 1350 شمسی در مورد پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین نگاشته شده است و توسط قسمت امور اجتماعی دربار شاهنشاهی منتشر شده است
«خلاصةالاخبار فی بیان احوالالاخیار» تألیف غیاثالدین محمد خواندمیر در سلسلۀ تواریخ عمومی جای دارد که در عهد تیموریان تألیف شده است و اهمیّت آن در قسمتهای نزدیک به عهد مؤلف و شرح احوال معاریف عهد، افزایش مییابد. این کتاب تاریخ از ابتدای آفرینش تا سال 905 هجری قمری است. مؤلف این کتاب غیاثالدین بن همامالدین مشهور به خواندمیر، نوۀ دختری میرخواند است. مؤلف طبق تصریح خودش چون کتاب «روضةالصفا»ی جدش را عظیم و بزرگ دانسته، برای استفادۀ بیشتر، آن کتاب را خلاصه کرده و «خلاصة الاخبار» نامیده و بیستوسه سال بعد دوباره با استفاده از همان «روضةالصفا» و منابع دیگر «حبیب السیر» را خلق کرده است. بنابراین این سه کتاب مانند سه ضلعی هستند که مثلث منابع تاریخ ایران را تشکیل میدهند. هر سه کتاب شخصیت حقیقی و حقوقی خاص خود را دارند. مطالبی در هر کدام از این سه کتاب هست که در آن دو تای دیگر نیست. خواندمیر شاعر هم بوده و اشعار زیادی از خودش در این کتاب آورده است.
زندگانی و سیاسی حسن وثوق الدوله از سال 1288 شمسی شروع و در اوایل سال 1299 پایان پذیرفت؛ ولی در سال 1305 پس از چند سال توقف در اروپا به ایران بازگشت و دو دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده نیز به وزارت مالیه و عدلیه منصوب گردید تا از سال 1308 در اثر ضعف مزاج و کسالت از خدمات دولتی استعفا کرد. او دو شخص مختلف دارد با دو شخصیت متمایز و متباین؛ یکی وثوق الدوله سیاستپیشه و بیباک و راهشناس که جمیع مدارج دیوانی و مناصب دولتی را از استیفای ایالت آذربایجان تا ریاست وزارء طی نموده، اما وثوق الدوله ثانوی یعنی آن شخصیتی که مورد علاقه است، ادیبی است والامقام، نویسندهای است توانا، خطیبی است مقتدر و برتر از همه گویندهای است نازکخیال و شاعری است شیرینسخن. این کتاب دربرگیرنده نمونههایی است از نظم و نثر او و در ابتدای کتاب نیز شرح حالی از ملکالشعراء بهار آورده شده است.