مثنوی گل وبلبل که درباره عاشقی کردن بلبل در کنار گل و مخالفت‌های گاه‌وبیگاه مادر بچه بلبل است. تم مرکزی ِ شعر در واقع رابطه بین ِ گل و بلبل بود که دو نشانه شعری اند تا حقایق به صورت رمز به تمام هنرها نفوذ کنند. گل کنایه از مفاهیمی چون زیبایی، عشق، وحدت ِ الهی، شعر، موسیقی و محبوب گرایی است در حالی که بلبل نشانه کثرت و چندگانگی است.، که به صورتی نمادین سروده شده، از میرزا کاظم مهجور همدانی شاعران نیمه دوم سده دوازدهم هجری است که در هیچ‌یک از سرچشمه‌های تاریخ و ادب که مورد تفحص ما قرار گرفته، شرح حالی از وی پیدا نیست. نسخۀ حاضر در 419 بیت در قالب مثنوی سروده شده است و به بیان نمادین عشق بین گل‌ و بلبل اختصاص‌یافته است. یکی از راه‌های انتقال مفاهیم عرفانی در متون صوفیانه منثور و منظوم فارسی، استفاده از قالب حکایت و داستان است. حکایات صوفیه به‌عنوان بخش مهمی از ادبیات عرفانی با اهداف گوناگونی در کتب صوفیه به کار گرفته می‌شوند که عمده‌ترین آنها ترغیب و تعلیم صوفیه در سیروسلوک است. مهجور همدانی در گل و بلبل کوشیده است تا مبانی و اصول عرفانی را به صورت رمز و نماد به مخاطب ارایه دهد.

منابع مشابه بیشتر ...

6621445e5f91c.jpg

زوایا و مدارات

محمد حقوقی

فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...

66211a4a16ca8.jpg

ترجمه دعای کمیل (در سیاق نثر-در رشته نظم)

نصیرالدین امیرصادقی

ترجمه دعای کمیل در سیاق نثر-دررشته نظم از نصیرالدین امیرصادقی در سال 1373 انجام شده است.