6410669549a93.jpg

یاداشتهای ژنرال تره زل در سفر بایران (راجع به سالهای 1780-1812 میلادی)

مکان چاپ: تهران ناشر: انتشارات فرهنگسرا تاریخ چاپ: ۱۳۶۱ هجری شمسی زبان: فارسی

ژنرال فرانسوی تره زل ( متولد ۱۷۸۰ میلادی ) معاون ژنرال گاردن مامور نظامی ناپلئون که برای آموزش سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه در جنگ با روسیه به ایران آمده بود ، طی ۸ ماه مسافرت در سال ۱۸۰۸( ۱۲۲۳ ق( به ایران ، گزارشی برای ناپلئون تهیه کرد که بنام سفرنامه ژنرال تره زل منتشر شده است. تره زل قصد داشت راه‌های این سوی جهان را شناسایی کند. وی در این راه عذاب فراوانی کشید و بعد از نه ماه تحقیقات در باب راه‌های کاروانی هرات و قندهار و سواحل سند به تهران رسید. در این شهر باز با ماموریت جدید گاردان مبنی بر شناسایی و تهیه نقشه عازم ولایات گیلان و مازندران گردید. تحقیقاتی را که تره زل جوان در این ماموریت انجام داد بقدری کامل است که مشکل می‌توان باور کرد که چگونه مهندسی جوان تا این اندازه علاوه بر معلومات جغرافیایی و نقشه برداری و راه‌شناسی و احصاییه و نکات نظامی اطلاعات نجومی و سیاسی و تجاری و مالی نیز بدست داده باشد که تحصیل بعضی از آنها به نهایت درجه اشکال داشته و توام با موانعی بوده و از تمام مراتب گذشته نقشه‌هایی را که مسافرین قبل از او برداشته بودند تصحیح نموده و محلهای آنها را با اماکن تطبیق کرده است. تره زل گزارش ۳۰۰ صفحه‌ای از سفر هشت ماهه تحقیقاتی‌اش تهیه کرد و اخباری از سواحل خلیج فارس گرد آورد و آنها را برای ناپلئون که مورد علاقه وافر او بود، فرستاد. این اسناد که خط سیرهای مشروح تره زل و بعضی دیگر از اعضای هیئت مامورین مانند؛ ترویلیه و فابویه و دوپره و لامی و برنار و بیانخی دادا را نیز متضمن بود در باب جغرافیا و شناختن اراضی ایران از بهترین منابع است. تره زل افزون بر اطلاعات راه‌ها و آگاهی‌های جغرافیایی از اوضاع دربار و شاه و عباس میرزا نایب‌السلطنه و نیز قشون و … در یادداشت‌های او می‌توان یافت. تره زل در انجام ماموریت به شرق در مجموع ۱۲۰۰۰ کیلومتر راه (با در نظر گرفتن مشکلات حمل و نقل و خطرات سفر بدان روزگار اهمیت کار تره زل بیشتر هویدا می‌شود.) پیموده و مورد بررسی کرده است. وی مدتی آجودان سرتیب گیومینو از افسران مشهور فرانسه بود. وی یکی از دو چشمش را در جنگ از دست داد و با یک چشم باز به خدمت در ارتش ادامه داد...

منابع مشابه بیشتر ...

65e0a6b494e89.jpg

یادداشت های سپهسالار تنکابنی (محمد ولیخان تنکابنی)

عبدالصمد خلعت‌بری

این کتاب توسط امیر عبدالصمد خلعت‌بری گردآوری شد و به اهتمام محمود تفضلی در سال 1362.ش توسط نشر نوین به چاپ رسید. این کتاب درواقع دو بخش است: در بخش نخست آن، زندگی سپهسالار تنکابنی شرح داده شده و بخش دوم آن، یادداشت‌های شخص سپهسالار است که شامل 169 یادداشت یا سند می‌باشد. در بخش نخست، تفضلی شرح کاملی از زندگی سپهسالار از کودکی تا سرداری، خدمات دولتی، فتح تهران و خودکشی او آورده است. در این بخش آنچه در مورد مشروطه استرآباد است شرح حوادث این منطقه در حدود یک سال پس از اعطای مشروطیت می‌باشد. در آن زمان عده‌ای از ترکمانان را ملاکان با دسیسه درباریان مستبد شاه، تحریک کردند و آن‌ها به منظور ایجاد زحمت برای حکومت مشروطه، به منطقه تاخت و تاز نمودند و این بود که محمدولی‌خان سپهدار مأمور سرکوبی آنان شد. مأموریت سپهدار از رمضان 1325.ق تا جمادی‌الثانی 1326.ق به طول انجامید. او جنگ‌های سختی با ترکمان‌ها کرد که طی آن اسرا و اموال غارت‌شده را از آنان باز ستاند و به صاحبانشان برگرداند و مبالغی از مالیات‌های عقب‌افتاده‌شان را وصول کرد. با این حال چون درباریان، قدر کارِ او را ندانستند، منطقه را رها کرد و از راه شاهرود و سمنان خود را به «لار» رسانید. در این مدت مجلس هم به توپ بسته شد و دوره استبداد صغیر آغاز گردید. او درواقع دفع‌الوقت می‌کرد تا اوضاع تهران مشخص شود، خود در این یادداشت‌ها نوشته است: «بنده هم برای اینکه کمی وقت بگذرانم در این راه‌ها توقف کردم.» به‌هرحال پس از رسیدن به تهران و اعزام به محل مأموریت جدید و سپس روی‌گردانی از اردوی استبداد، در تنکابن پرچم مشروطه‌خواهی افراشت و از این کار او، استرآباد هم پیروی کرد و استرآبادی‌ها خروج حاکم دست‌نشانده شاه مستبد ــ محمدعلی‌شاه ــ را خواستار شدند. در بخش دوم کتاب که عیناً یادداشت‌های سپهسالار آمده، چیزی که جالب است حضور علی‌محمدخان کتول (سالار معزز/ مفاخرالملک) و سعدالله‌خان میرفندرسکی (ایلخانی)، مستبدان منطقه، در اردوی سپهسالار تنکابنی می‌باشد که با ترکمان‌ها می‌جنگیدند. سپهسالار خود یادآور ‌شده است که مالیات دو ساله به قدر بیست‌هزار تومان از مردم گرفته شد. یکی از علت‌های رنجیدن سپهسالار تنکابنی از دولتیان و رها کردن منطقه استرآباد و به سوی تهران رفتن، این بود که تلگراف‌خانه را که پنج سال اجاره کرده بود از او گرفتند. وی در کتول مهمان علی‌محمدخان مفاخرالملک شد و از راه شاهرود به سمت تهران رفت. در ادامه یادداشت‌ها، او از جنگ نیروهای دولتی با نیروهای شاه مخلوع و تیرباران شدن علی‌خان ارشدالدوله و فرار سواران ترکمن و مازندرانی و استرآبادی او یاد ‌کرده و همچنین از ورود اردوهای دولتی به ساری و بارفروش، که خود معترف است که چه ظلم‌ها کرده‌اند: «هرجا می‌رسند آتش می‌زنند و خراب می‌کنند و غارت و قتل می‌نمایند.» او از قشون‌کشی عبدالحسین‌خان معزالسلطان به سمت استرآباد هم یاد کرده است که نزدیکی روستای «گز»، اهالی کردمحله (= کرد کوی امروزی) سد راهش شدند و پانصد تن از افراد او را کشتند و او را ناگزیر کردند که فرار کند.

65df4bbcd6ccc.jpg

فرزندان درباری ایران

ویلفرید اسپاروی

اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود می‌پردازد و سعی می‌کند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن می‌گوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو می‌کند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت می‌شمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح داده‌اند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمی‌کند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها می‌پردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی می‌پردازد و او را محور زندگی خانواده می‌داند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانواده‌اش جستجو می‌کند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی می‌شمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی می‌پردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی می‌نشیند.