عظیمترین شاهکار تاریخی که در عصر مغول به رشته تألیف درآمده و بزرگترین آثار ادبیات ایران کتاب «جامع التواریخ» تألیف خواجه رشیدالدین فضلالله است که شامل خصوصیات زندگانی و احوال مغول و عصر تسلط اینان است. این کتاب به امر غازانخان و اولجایتو در تحت سرپرستی وزیر معروف همدانی در سال 710 هـ.ق فراهم آمده و شامل سه مجلد است: جلد اول در تاریخ مغول، جلد دوم در تاریخ عمومی و عالم بنام اولجایتو، جلد سوم در جغرافیا. جلد سوم گویا از بین رفته یا تألیف نشده است.
سرزمین کهنسال دلاوران ایران باختری از نظر جغرافیای تاریخی و تاریخ مرموز و ناشناخته است. اگر آنطور که در خارج از ایران محققانی چون هرتسفلد، دمرگان، مینورسکی، رالنسن، سر ارول استین برای بررسی گذشته های این سرزمین کوشیده اند فضلای کشور نیز توجهی ابراز می داشتند. اینک بسیاری از زوایای تاریک تاریخ چند هزارساله میهن ما روشن شده بد. نخستین کتابی که درباره لرستان به چاپ رسید مجموعه ای از غلامرضا خان والی و انیس المسافر نام داشت. کتاب مذکور در بوشهر به چاپ رسیده و مشتمل بر آگاهی هایی در مورد جانوران شکاری و فرمانروایان لر از حسین خان والی تا زمان مولف است، پس از آن باید از جغرافیای نظامی لرستان تالیف سپهبد رزم آرا نام برد که مشتمل بر جغرافیای مناطق با توجه به جنبه نظامی انها و ورود قوای دولتی به لرستان و سرکوبی عشایر این منطقه می باشد. آقایان بهمن کریمی و محمدعلی امام شوشتری نیز چند صفحه ای از کتابهای جغرافیای تاریخی غرب ایران و تاریخ جغرافیایی خوزستان را به لرستان اختصاص داده اند. با این حال تا به امروز کتابی که منحصر به تاریخ یا جغرافیای تاریخی این قسمت از ایران باختری باشد تالیف نشده است.
موسسه امیدوار است با انتشار این مجموعه در نهایت بتواند در ارج نهادن به سند و اشاعه فرهنگ مستندگویی در تاریخ تلاشی درخور نموده و در این راه بخشی از سوالات و خواسته های وسیع ملتی بزرگ را پاسخ دهد و به همراه سایر فعالیتهای تحقیقاتی و انتشاراتی مصمم است به منظور نشر آثار فرهنگی و تاریخی با بهره جویی از مجموعه اسناد و مدارک خود دست به انتشار سلسله کتابهایی با عنوان تاریخ معاصر ایران بزند و در این راه به توکل الهی و یارای استادان و محققان و اهل علم امید بسته است.
عظیمترین شاهکار تاریخی که در عصر مغول به رشته تألیف درآمده و بزرگترین آثار ادبیات ایران کتاب «جامع التواریخ» تألیف خواجه رشیدالدین فضلالله است که شامل خصوصیات زندگانی و احوال مغول و عصر تسلط اینان است. این کتاب به امر غازانخان و اولجایتو در تحت سرپرستی وزیر معروف همدانی در سال 710 هـ.ق فراهم آمده و شامل سه مجلد است: جلد اول در تاریخ مغول، جلد دوم در تاریخ عمومی و عالم بنام اولجایتو، جلد سوم در جغرافیا. جلد سوم گویا از بین رفته یا تألیف نشده است.
کتاب ؛ سه بخش سودمند از تواريخ عمومى جهان، نوشتهشده در قرن هشتم و نهم هجرى قمرى، به نامهاى «زبدة التواريخ» ابوالقاسم كاشانى و «جامع التواريخ» رشيدالدين فضلالله همدانى و «مجمع التواريخ السلطانية» حافظ ابرو، درباره تاريخ اسماعيليان است كه جناب آقاى محمد مدرسى (زنجانى) آن را از سه كتاب مذكور جمع كرده و در يك اثر منتشر ساخته است. در اين كتاب، توضيحاتى درباره خلفاى متعددى ذكر شده است: الف)- خلفاى علويه و ائمه مهديه مغرب و مصر ب)- نزاريان و داعيان ايشان. گفتنى است كه مصحح محترم در مقدمهاش - كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را مشخص نكرده - تأكيد كرده است كه بهترين كتابى كه به زبان فارسى درباره تاريخ اسماعيليان در دسترس است، سه بخش از تواريخ عمومى عالم، نوشتهشده در قرن هشتم و نهم مىباشد كه به نامهاى «زبدة التواريخ» ابوالقاسم كاشانى و «جامع التواريخ» رشيدالدين فضلالله همدانى و «مجمع التواريخ السلطانية» حافظ ابرو، شهرت دارند. مطالب هر سه كتاب با اندك تغييرى در عبارات و جملات و مختصر افزايش و كاهش در برخى از موضوعات تاريخى از لحاظ محتوى يكسان و شبيه يكديگر هستند. البته حافظ ابرو كه يك قرن زمانا متأخر بوده است بهصراحت مىنويسد: «جامع التواريخ را اسّ اساس و مبناى اصلى خود قرار داده؛ نهايت آنكه مطابق سليقهاش تصرفاتى در مطالب آن، اعم از تقديم و تأخير و يا اضافه و اسقاط مطالب و يا تغيير عبارت و تلخيصها و غيره از انواع تصرفات نموده است. آنگاه كه سخن به زمان خود رسيده است حوادث عصر خويش را چنانكه بايد و شايد نگاشته است. مولف می گوید: هر سه متن مشتركات زيادى و فرقهاى اندكى باهم دارند و لذا تأليف حافظ ابرو را كه از روى نسخه خطى كتابخانه ملى ملك تهيه كرده بودم، اصل قرار داده و مطالب اضافى زبدة التواريخ كاشانى و جامع التواريخ رشيدالدين فضلاللّه را كه حائز مطالب سودمندى است در پاورقى نقل نمودم تا خواننده از محتواى هر سه متن بهرهمند گردد و محققين از طرز تفكر سه مورخ بهتر آگاه شوند... و در تصحيح متون، علاوه بر مقايسه باهم در بسيارى جاها ممكن نشد به عبارت درست پى برد، ناگزير با متون تاريخى عربى نظير تاريخ كامل ابن اثير و ابن ميسر تطبيق كرده، حتىالمقدور كلمات و جملات صحيح و درست آن را آوردم. بااينهمه در برخى جاها نتوانستم به عبارت درست پى ببرم؛ ناچار آنچه در اصل بود چاپ كردم...