پیشوندهای فعلی در تالشی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند. یکی از این ویژگی‌ها تجمع آنها در یک دایره است، در عین حال که از لحاظ مفهوم با یکدیگر اختلاف دارند. این‌ خصوصیت به حدی بارز است که در ذهن تالشی‌های ناآگاه یا اندکی آگاه از قواعد زبان نیز تداعی می‌شود و اگر محققی ذهن گویشور را به نمونه‌ای از آن هدایت کند، او به سهولت‌ می‌تواند نمونه‌های دیگری نیز بیان کند. این ویژگی را نباید تنها به مهارت گویشور نسبت داد، بلکه باید بیشتر با ساختار این پیشوندها مرتبط دانست.

منابع مشابه بیشتر ...

62d2c42983d7f.jpg

تالشی ها کیستند

علی عبدلی

منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل می‌دهد. به استناد منابع و شواهد بسیار، تالش‌ها بازمانده کادوسیان باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل می‌باشند. منطقه تالش جنوبی از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرهای آستارا، لوندویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر، اسالم، پره سر، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن و در استان اردبیل نیز در برخی مناطق شهرستان نمین مانند بخش عنبران و بخش ویلکیج و همچنین بخش خورش رستم و بخش شاهرود در شهرستان خلخال مردم تالش هستند و به زبان تالشی سخن می‌گویند. تالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته می‌شد که از شمال با آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای کاسپی و از جنوب به اسپیه‌رو یا سپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی می‌رسید و از غرب نیز رشته کوه‌های تالش را دربر می‌گرفت. تالش (کادوسیه) از زمان مادها و در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، همواره بخش جدایی‌ناپذیر ایران بود. تالش‌ها (کادوسیان) همواره یکی از اصلی‌ترین بخش‌های ارتش ایران را تشکیل می‌دادند. تالش‌ها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرج در ایران خودمختاری درونی خود را به دست آوردند و حکومت خوانین تالش را تأسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. پس از ظهور آغامحمدخان قاجار این خودمختاری از میان رفت. ناگفته نماند که لنکران از دیرباز تا کنون مرکز سکونت تالش‌ها به‌شمار می‌رود. در سال ۱۸۱۳ میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست و در سال ۱۸۲۸ میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب و تثبیت گردید و تالش‌ها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه و بخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت.

58bf204a69ba7.PNG

وندهای پارسی

محمدعلی لوائی

وندها عبارت از لفظ یا به اصطلاح پارسی «وات» هایی می‌باشند که به ریشه‌ها و سایر کلمه‌ها پیوسته و واژه‌های دیگری را که از حیث معنی و ظاهر با ریشه اصلی مناسبت دارند، پدید می‌آورند. وندها یا در جلوی ریشه و واژه درآمده یا در آخر آن قرار می‌گیرند که در صورت اول پیشوند و در دومی پسوند خوانده می‌شوند؛ مثلا پیشوند «در» در واژه‌های دریافتن، درگیر، درآمد و .... و پسوند «ناک» در واژه‌های سهمناک، دردناک، خشمناک و ..... نمایان است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

63fdfd42895c0.jpg

خلاصه داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی با توضیح ابیات و لغات دشوار

علی رفیعی جیردهی

سیاوش از مادری کنیز متولد میشود. وقتی که بدنیا می آید تمام ستاره شمرها و ستاره شناسان با رصد کردن ستارگان و انداختن اسطرلاب متوجه میشوند که این بچه بخت خوبی ندارد و بدبخت است.سیاوش پسر کنیری بود که کاوس این کنیز را از دست تورانی ها تصاحب میکند وقتی سیاوش بدنیا می آید رستم او را با خود به سیستان می برد و بزرگش میکند و آداب شاهی و پهلوانی را به او می آموزد و در دوران نوجوانی به نزد کاووس باز میگردد که بسیار زیبا رو بوده است.سودابه وقتی او را می بیند عاشق او میشود و به هر بهانه ای که شده میخواهد او را به شبستان بکشاند و به او پیغام میدهد که من دختر های زیبا رویی دارم بیا و اینها را ببین و یکی را به همسری برگزین.سیاوش به او پیغام میدهد که من مرد جنگم و پهلوانم مرا با شبستان کاری نیست.سودابه به کیکاووس پیشنهاد میدهد که به سیاوش بگو که ما, در شبستان دختران زیبارو زیاد داریم بیاید و آنها را ببیند و یکی را انتخاب کند و ازدواج کند و وقتی کیکاووس ماجرا را به سیاوش میگوید ,قبول نمیکند و سودابه هم که نمیتوانسته از سوی او به کام برسد به او تهمت میزند و کاووس چون ماجرا را میفهمد در صدد آن برمی آید که گناهکار رو بیگناه را از هم جدا کند و آتشی را برپا میکند و سیاوش از آن تندرست خارج میشود و کیکاووس خواست که سودابه را بکشد اما سیاوش اجاره نمیدهد و مانع کار میشود.افراسیاب هم کشور پهناوری تا چین را به سیاوش می دهد و با فرنگیس و پیران ویسه به سوی آن سرزمین میرود و گنگ دژ را بنا میکند. ماجرای دلدادگی سودابه به سیاوش و حیله و مکر آن به سیاوش و نابودی خودش و سیاوش بی شباهت به دلداگی فدر همسر تزه دهمین پادشاه آتن که پهلوانی بزرگ استبه ناپسریش هیپولیت نیست.که این داستان یکی از غم انگیزترین داستان های یونان قدیم است و هر دو قصه سرگذشت عشقی ناامیدانه و گناه آلود و نافرجامند.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/آثار فردوسی
کتاب