کتاب حاضر نخستین شرحی است که بر غزلهای علامه اقبال نوشته می شود. این غزلها از میان آثار متعدد علامه جمع آوری و با ترتیب الفبائی تدوین شده است. غزلهای اقبال بیشتر به سبکی سروده شده که در شعر کهن فارسی به "عراقی" معروف است، مضامین غزلهای او آمیزه ای است از اندیشه های عرفانی و اجتماعی و سیاسی که در آنها سعی می شود به انسان شرقی از خود بیگانه و ناامید و به کنج یاس خزیده امید و اطمینان داده شود. تا بداند که وجود دارد و اگر دستی بر آورد به اهدافش می رسد؛ صاحب فرهنگ برتر است و باید آرزو یا به اصطلاح اقبال، مدعا را در خود پرورش دهد که اگر از این دو تهی شود، مرده ای بیش نخواهد بود. اقبال شعر خود را در خدمت به عقاید فلسفی و دینی خود که سخت بدان پایبند بود قرار داد. او موضوعاتی را که کاملا با روح غزل بیگانه اند چنان با مهارت در حریر آبی تغزل می پیچد که نه تنها نامتعارف جلوه نمی کند بلکه خواننده را به یاد شعرای چیره دست ادب فارسی می اندازد. شاید از هیمن روست که برخی از اقبال شناسان شعر او را از نظر زیبایی ظاهری و معنوی کم از سروده های حافظ و مولوی ندانسته اند.
این کتاب بخشی از دیوان محمدعلی ناصح رئیس انجمن ادبی ایران و مشتمل بر ترجمه حال و برخی چکامه ها و غزلیات و مثنویها و رباعیات است
احمد اقتداری در اوائل 1304 در لار متولد شد. تحصیلاتش را در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به پایان برد و در جوانی مدتی رئیس فرهنگ لارستان و مدتی شهردار لار بود. رکنزاده آدمیت زندگینامه مختصر او را در جلد پنجم دانشمندان و سخنسرایان فارس درج کرده است. اقتداری سپس به تحقیق روی آورد و در این حوزه نامدار شد. احمد اقتداری پسر مرتضی قلی خان اقتداری گراشی و نوه حسنعلی خان گراشی است. حسنعلی خان در وقایع مشروطیت نایبالحکومه لارستان و هوادار قوامالملک شیرازی (حاکم فارس) و «مستبدین» بود. آقا سید عبدالحسین لاری، که مشروطهخواه بود، علیه او قیام کرد و حسنعلی خان و هفتاد نفر از همراهانش را، که گراشی و اوزی و بیرمی بودند، کشت. این ماجرا منشاء اختلافی است که تا سالها میان لاریها از یک سو و گراشیها و اوزیها و بیرمیها از سوی دیگر دوام آورد. استاد اقتداری آثار بسیاری در حوزه تاریخ جنوب به چاپ رسانده که میتوان به «فرهنگ لارستانی»، «لارستان کهن»، «خلیج فارس»، «کشته خویش»، «از دریای پارس تا دریای چین»، «کاروان عمر»، «خاطرات سدیدالسلطنه»، «یکصد و پنجاه مقاله در زمینههای ایرانشناسی و خلیج فارس» و ترجمه «الفوائد ابن ماجد» اشاره کرد. «زبانهای محلی و فولکلور خلیج فارس»، «سرگذشت تاریخی چهار جزیره در خلیج فارس»، «تاریخ و جغرافیای خلیج فارس»، «خلیج فارس و آشنایی با امارات آن»، «محاکمه خلیج فارسنویسان» و «خلیج فارس و نام آن» نیز برخی از مقالات این پژوهشگر بهشمار میآیند. ...شوش یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان است. حفاریهای باستان شناسی نشان می دهد که این منطقه در 9000 سال پیش از میلاد محل سکونت کشاورزان بوده .آنها از زندگی خود آثاری بر جای گذاشته اند که اکنون به صورت تپه های گوناگون باستانی کشف شده است .در 5000 سال پیش از میلاددر این مکان مردم در قلعه زندگی می کردند و از4000سال پیش زندگی در شوش به صورت شهری در آمده است. این منطقه که بین رودهای کرخه و دز قرار دارد پایتخت سیاسی ایلامیها بوده است. قلعه ایلامیها روی تپه ای در مرکز شهر شوش واقع بوده که فرانسویها روی آن قلعه جدیدی احداث نموده اند . در کنار آن تپه شاهی قرار دارد که احتمالا به صورت زیگورات بوده. است و درنزدیکی آن تپه صنعتگران قرار دارد. آشوربانیپال بین سالهای 465-460 قبل از میلاد شهر شوش را فتح کرد و آنرا مانند دیگر فتوحات آشوریها با خاک یکسان کرد. داریوش اول هخامنشی آنجا را بازسازی نمود و کاخ آپادانای خود را در تپه شاهی برپا نمود. خشایارشا نیز در شوش زندگی می کرده است.در زمان اردشیر اول متاسفانه در اثر آتش سوزی بزرگی اکثر بناهای شوش از بین رفتند .بقایای این آثار باستانی در قرن بیستم از زیر خاک بیرون آمدند. قسمت عمده ای از آنها در اثر تسطیح دشت خوزستان برای اهداف کشاورزی از بین رفته است و جنگ تحمیلی نیز خسارات زیادی به آثارباستانی وارد کرده است . حفاریهای غیر مجاز ساکنین دشت و حمله باستان شناسان غربی ، باعث شده است قسمت عمده ای از این آثار از بین برود یا به موزه هایی همچون لوور برسد...
ترجمه حاضر شرحی است از "احمد بشیردار "به زبان انگلیسی بر مثنوی "گلشن راز جدید "سروده "اقبال لاهوری "که همراه با مثنوی دیگری از او به نام "بندگینامه "در یک مجلد انتشار یافته است .اقبال در این مثنوی برخلاف "گلشن راز "سروده "شیخ محمود شبستری "در برابر تقدیر و سرنوشت بیترحم، به فلسفه رضا و تسلیم تن در نمیدهد، بلکه با طرح و دفاع از نظریه "خودی"، یعنی هسته مرکزی اراده پر قدرت انسان، نه تنها از جهان ماده و محسوسات به زوایای تاریک روح نمیخزد، بلکه فعالانه در جریان زمان غوطه میخورد تا مسیر آن را به سوی نیازهای بشری باز گرداند .مثنوی "بندگینامه "نیز تعبیری است از وضع جامعه مسلمانان که تحت انقیاد سیاسی و فرهنگی امپریالیسم غرب قرار گرفتهاند .اقبال در این مثنوی، زبانی گزنده دارد .
اقبال شخصیتی بوده با ابعاد مختلف که هر بعد آن میتواند عنوان کتابی مستقل باشد. او فیلسوف، شاعر، اسلامشناس، عارف، سیاستمدار، حقوقدان، جامعهشناس، اصلاحطلب، روزنامهنگار، مترجم و نویسنده ای برجسته بوده که در این کتاب سعی میشود برخی از جنبههای برجستهتر شخصیت وی با روایات مختلف شرح شود. غالب این روایات از مولف کتاب است و تعدادی نیز از اقبال شناسان ایرانی و پاکستانی که در مجموع تحت عنوان اقبال با چهارده روایت آورده شده است.