در مقاله حاضر، فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان را در گفتار فارسی زبانان، به لحاظ صوتشناختی بررسی کردهایم. در این راستا، تحلیل صوت شناختی در حوزههای شدت صوت، دیرش، سازه اول ( F1 )، سازه دوم ( F2 ) و سازه سوم ( F3 ) آواهای هم جواری انجام شده است که در آنها، فرایند همگونی اِعمال میشود. درباره همخوانهای سایشی بدون سازه، بسامدهایی از نوفه همخوان سایشی اندازهگیری شده و بدین منظور، چهار گفته ضبط شده، به لحاظ صوتشناختی تجزیه و تحلیل شده است. این بررسی در آغاز، شامل تحلیل ویژگیهای صوت شناختی هریک از آواهای مورد نظر در بافت غیرهمگون در مواضع آغازین، میان دو واکه و نیز پایانی است و سپس ویژگیهای به دست آمده از آواهای مورد نظر، با ویژگیهای صوت شناختی همان آواها در بافت همگونی مقایسه میشود. در این حالت، در مواردی که ارزش میانگین هر یک از مشخصههای صوت شناختی آوای همگون شده، به مشخصههای صوت شناختی آوای اثرگذار بر فرایند همگونی در بافت همگون نزدیک شود، آن متغیر خاص، در فرایند مورد نظر، نوعی همگونی ایجاد کرده است. نتایج تحلیلهای این تحقیق نشان میدهد که در زیربنای فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان در فارسی محاوره، نوعی همگونی صوت شناختی در متغیرهای فیزیکی شدت، دیرش، سازه اول، دوم، و سوم وجود دارد.
در این مقاله، واکههای زبان فارسی معیار را برحسب متغیرهای سازههای اول و دوم ( (F1و F2(، بسامد پایه (F0)، شدت (انرژی) و دیرش در هجاهای CVگفتار اظهاری (همخوانها و واکههای زبان فارسی)، به لحاظ صوت شناختی بررسی کردهایم. برای تحقیق، پنج گویشور فارسیزبان را از دادگان آوایی فارس دات تلفنی برگزیدهایم که هریک، واکههای فارسی را در بافت همخوانی (23 همخوان)، با سرعت ثابت تولید کردهاند؛ بدین صورت، درمجموع، 690 داده (23*6*5 =690) را به دست آوردهایم. با توجه به اینکه ارتفاع واکهها با F1، از نوع عکس و رابطه F2با محل تولید واکه (پسین یا پیشین)، ازنوع مستقیم است، فضای واکههای فارسی را برحسب میانگین متغیرهای F1و F2- F1نشان دادهایم و میانگین مقادیر بهدستآمده از بسامد پایه و شدت در واکهها را بهصورت مستقل از همخوانها نیز تعیین کردهایم . F0در واکهها، با ارتفاع، نسبت مستقیم دارد و انرژی با آن، نسبت عکس دارد. در این بررسی، میانگین دیرش واکهها را نیز محاسبه کردهایم. نزدیکبودن مقدار میانگین برخی واکهها به یکدیگر براساس دستکم یکی از متغیرهای F1وF2 میتواند دلیلی قانعکننده برای کاهش و نیز گرایش واکههایی ناپایدار مانند /a/به واکههای پایدار مانند [ɑ]باشد. در این پژوهش، متغیرهای بسامد پایه و انرژی در واکهها را در بافت همخوانی، شامل همخوانهای گرفته واکدار و بیواک، و همخوانهای گرفته واکدار و رسا نیز محاسبه کرده و دریافتهایم که بافت همخوانی مجاور پیشین، در F0و انرژی واکهها اثری ندارد.
یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در زبان، آهنگ است و برای شناخت بهتر آن میتوان از بررسیهای صوتشناختی کمک گرفت. در این مقاله، به بررسی صوتشناختی آهنگ پارهگفتارهای پرسشی در گونههای فارسی اصفهانی و فارسی محاوره تهرانی در چهارچوب مدل آوایی خیزان، افتان و پیوستگی تیلر(2009) پرداختهایم. برای انجامدادن این تحقیق، برای هردو گونه، دو مرد و دو زن را در نظر گرفتیم. این افراد پنج جمله پرسشی را بیان کردند و درنهایت، چهل پاره گفتار بهدستآمده را تجزیه و تحلیل کردیم. برای انجامدادن تحلیلهای آماری، از روش طرح آزمایشها در نرمافزار SPSSاستفاده کردیم و نتایج نشان داد که در گونههای بررسیشده، مقادیر دیرش عناصر افتان و خیزان، تقریباً مشابه است؛ ولی دامنه زیروبمی عناصر خیزان و افتان در گونه فارسی اصفهانی، نسبتبه گونه فارسی محاوره تهرانی، بزرگتر است.
مقاله حاضر تلاشي است، در پيگيري برخي از مفاهيم بديع دانش زبانشناسي نوين در آرا حکيم ناصر خسرو قبادياني بلخي که از رهگذر بازخواني يکي از آثار منثور وي با عنوان جامع الحکمتين حاصل آمده است. ابتدا ضمن واكاوي فصل «اندر نطق و كلام و قول» و برخي فصلهاي ديگر كتاب، ديدگاههاي ناصر خسرو را در باب زبان يك به يك معرفي كردهايم و آنگاه با مقايسه تطبيقي آرا ياد شده با نظريههاي نوين زبانشناسي و بحث درباره پيامدهاي نظري و روش شناختي مفاهيم مورد نظر، به طور غيرمستقيم بر اهميت و عمق انديشههاي زباني حكيم بلخ تاكيد نمودهايم.
یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در زبان، آهنگ است و برای شناخت بهتر آن میتوان از بررسیهای صوتشناختی کمک گرفت. در این مقاله، به بررسی صوتشناختی آهنگ پارهگفتارهای پرسشی در گونههای فارسی اصفهانی و فارسی محاوره تهرانی در چهارچوب مدل آوایی خیزان، افتان و پیوستگی تیلر(2009) پرداختهایم. برای انجامدادن این تحقیق، برای هردو گونه، دو مرد و دو زن را در نظر گرفتیم. این افراد پنج جمله پرسشی را بیان کردند و درنهایت، چهل پاره گفتار بهدستآمده را تجزیه و تحلیل کردیم. برای انجامدادن تحلیلهای آماری، از روش طرح آزمایشها در نرمافزار SPSSاستفاده کردیم و نتایج نشان داد که در گونههای بررسیشده، مقادیر دیرش عناصر افتان و خیزان، تقریباً مشابه است؛ ولی دامنه زیروبمی عناصر خیزان و افتان در گونه فارسی اصفهانی، نسبتبه گونه فارسی محاوره تهرانی، بزرگتر است.