تلاشها برای یافتن تعریفی در باب شعر، دیرگاهی است که ذهن بسیاری از ادیبان را به خود مشغول داشته است. اگرچه همه مردم، هستی شعر را باور دارند، امّا در بیان چیستی آن، همباور نیستند. تنوّع تعریفها دربارۀ شعر سبب شده است تا برخی از ادیبان اساساً شعر را تعریفناپذیر بدانند؛ زیرا هنوز تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد، وجود ندارد. همیشه شعرهایی بودهاند که حصار تعریفهای موجود را شکسته و با معیارهای سنتی در تعریف شعر همخوانی نداشتهاند. با تأمل و درنگی در تعریفهای مطرحشده میتوان شعر را «ایجاد شگفتی در زبان و بهوسیله زبان» دانست. هرگونه شگفتیای که شاعر در زبان ایجاد میکند، شعر است. شاعر هم با بیان عاطفه، تخیّل و تصویرگری و هم به مدد توان موسیقایی واژهها و در کنار آنها به مدد اندیشههای ژرف و عمیق، در حوزه زبان شگفتی میآفریند و خواننده را نیز در این امر سهیم میکند. بدین ترتیب دریافته میشود که شعر برای آگاهیرسانی نیست، بلکه در پی تأثیرگذاری و ایجاد اعجاب و شگفتی هنری است. این موضوع بدان سبب که یکی از واقعیتهای انکارناپذیر در قلمرو شعر است، موجب شده تا تعاریف ادیبان شرق و غرب در مفهومشناسی شعر به وجه اشتراک آشکاری برسند؛ چنانکه گویی رازگونگی و ملهم بودن شعر برای همه آنها حقیقتی پذیرفتهشده تلقی میگردد.
آموزشهای زرتشت پیامبر ایران درباره روش اندیشیدن و کامیاب شدن در زندگی ، تألیف تهمورث ستنا با ترجمه موید رستم شهزادی، مشتمل بر ترجمه و تفسیر مهمترین بخش اوستا، یعنی گاهان، سرودهای زرتشت است. هدف نویسنده، شناساندن روح و مفاهیم اخلاقی گاهان بهویژه برای جوانان است و همینطور که خود او بیان کرده، تا حد امکان از به کار بردن اصطلاحهای تخصصی احتراز جسته است. کتاب فاقد فصلبندی است. نویسنده ابتدا کلیاتی درباره اوستا و مهمترین بخش آن گاهان بیان کرده و در ادامه، ترجمه سه دعای زرتشتی، یعنی اشم وهو، یثا اهو و ینگه هاتام را آورده و مفاهیم اخلاقی آنها را توضیح داده است. از آنجایی که گاهان مشتمل بر پنج بخش، یعنی اهونودگاه (هات 28-34)، اشتودگاه (هات43-46)، سپنتمدگاه (هات 47-50)، وَهو خشتر (هات 51) و هیشتوایشت (هات 53) است، نویسنده با آوردن هر بخش، بندهای مربوط به هر کدام را نوشته است. روش او اینگونه است که ابتدا پیام و مفهوم هر بند را بهطور مختصر بیان کرده و در ادامه، ترجمه بند مربوط به آن را میآورد
احمد کسروی طی سالهای زندگی خود سعی کرده تحقیقات وسیعی در زمینه تاریخ و پژوهش ادیان و فرقه های مذهبی داشته باشد بسیاری از کتاب های احمد کسروی در حجم کم و به تعبیری مقاله هستند که این مقاله ها تک عنوان یا گاها دو عنوان را بررسی مینمودند یکی از این مقالات کتاب حاضر است تحت عنوان نیک و بد که در سال هزار و سیصد و پنجاه و شش توسط انتشارات پایدار منتشر شده است. همانطور که از عنوان کتاب مشخص است به مقوله نیک و بد پرداخته و حقیقتا مرز تعریف نیک و بد و خیر و شر بسیار باریک و برای هرشخص تعریفی دیگر دارد بسیاری عملی را نیک می شناسند و برخی دیگر آن را بد. در سخن این را هرکسی خواهد پذیرفت که باید نیک بود ، ولی چون بکار پردازیم و بخواهیم گامی در این راه برداریم با دو اشکال بزرگی دچار خواهیم گردید : زیرا نخست نیک و بد دانسته نیست و یک پایهای و یا قاعدهای برای نیک و بد در میان نمیباشد. اینست هر کسی چیزهای دیگری را نیک یا بد میشمارد و از روی عقیدهی خود داوری میکند......
نویسنده این کتاب با احاطه چشمگیر خود در منابع نقد کهن و آگاهی گستردهاش نسبت به نقد جدید، اصلیترین مبادی فلسفی را در گرایشهای مختلف نقد مورد کندوکاو قرار داده و با مقایسه هوشمندانه نگرشها و آراء مختلف، زمینه آشنایی سودمندی برای خواننده هموار میسازد. در مقدمه کتاب بحثی درباره فلسفه و نقد آمده است. فصل اول درباره ریشههای تاریخی رشد اندیشه فلسفی در میان اعراب مسلمان است. فصل دوم شامل احکام و آراء انتقادی و پیوند آن با تفکر فلسفی است و در این مسیر به مطالعه در آراء جاحظ، ابن قتیبه، ابن طباطبا، قدامه، آمدی، قاضی جرجانی و حازم قرطاجنی پرداخته و کوشیده تا آراء انتقادی این ناقدان را بر اساس مبانی فلسفی آنها مورد بررسی قرار دهد. فصل سوم درباره شیوه نقد در میان فلاسفه مسلمان است. فصل پایانی کتاب درباره تأثیر تفکر فلسفی در مقولههای نقد است.
درباره ساختگرایی و جایگاه آن در نقد ادبی، کتابها و مقالات بسیاری نوشته شده است. در این نوشتار نویسنده کوشیده با پرهیز از ورود به مسائل جزئی و حاشیهای و با تأکید بر سادهسازی مطالب، ساختگرایی در نقد ادبی را با تکیه بر جنبههای عملی آن اندکی روشنتر بازگو کند.