ابوالحسن نجفی در این کتاب چهار بحث درباره ادبیات را مطرح کرده و مقالات نویسندگان غربی را در این زمینه ترجمه کرده است. این مقالات و سخنرانی ها به منظور آشنایی ادبیات شرق و غرب و اشتراکات زبان ادبی در انجمن اروپایی نویسندگان ایراد شد. اولین مجمع در لینگراد (1962) حول موضوع ادبیات و واقعیت برگزار شد. یکسال پس از آن، در مجمع بعدی در پاریس درباره اینکه ادبیات چه می تواند بکند، بحث و تبادل نظر شد. ادبیات و سیاست موضوع نشست سوم نویسندگان در فنلاند بود. بخش چهارم کتاب شامل مقالات مرتبط با مبحث عمل و وظیفه ادبیات است که به سلیقه مترجم در این مجموعه گرد آوری شده. ترجمه مقالات نویسندگانی همچون رولات بارت، اوژنی یونسکو، آلبر کامو، سیمون دوبوار، کلود سیمون، ژان پل سارتر، واسیلی آکسیونوف و ... در کتاب حاضر تدوین شده است. این کتاب در سال 1356 ش به همت ابوالحسن نجفی توسط انتشارات کتاب زمان به طبع رسید.
کتاب حاضر مجموعه مقالاتی است از عباس مهرین با این عناوین: 1. از علی آموز اخلاص عمل 2. عضد الدوله دیلمی 3. ژان پل سارتر و فلسفه او 4. پرتوهایی از تمدن ایران 5. مقاصد تمدن غرب
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس هفتم انسان کامل از دیدگاه: کی یر که گورو (کی یر که گارد) - یاسپرس - سارتر (اگزیستانسیالیسم) ارائه شده است.
چون بنده در زمینه فرهنگنویسی اندکی قلم زدهام، با اطمینان عرض میکنم که فرهنگنویسی از مشکلترین کارهاست. یعنی حتی میخواهم بگویم در قسمت فعالیتهای مربوط به زبان، فرهنگنویسی مشکلترینش است و تا کسی وارد این کار نشود، متوجه آن نمیشود که چقدر مشکل و مفصل و پیچیده است. دیگران و عامه مردم خیال میکنند فرهنگنویسی کار سادهای است، چون لغت را مینویسیم و معنیاش را نیز جلویش ذکر میکنیم. کاش به همین سادگی بود. در ایران هزار سال سابقه فرهنگنویسی داریم و همه تقریباً به این صورت بوده که لغت را بگذارند و معنیاش را هم جلویش بنویسند و احیاناً شاهدی هم برایش بیاورند. ولی اگر بخواهیم کار را جدی بگیریم، کار مشکلی است.
فرهنگنویسی در قدم اول کاری بسیار ساده و آسان مینماید. به دلیل همین سادهانگاری است که تا حالا به فکر نبودهاند که در دانشگاهها در گروه زبانشناسی بخشی برای تعلیم فرهنگنویسی قرار بدهند. واقعاً نیاز است که چنین درسی گذاشته شود. چرا آن قدر ساده به نظر میآید؟ برای اینکه به ظاهر به نظر میآید در مدرسه در اوایلش کار را یاد گرفتیم و خوب همان را ادامه میدهیم. در مقابل لغت معنیاش را باید بنویسیم، به همین سادگی. خیال کردیم که به همین ترتیب لغت را داریم و معنیاش را هم خوب پیدا میکنیم و یا میدانیم یا میپرسیم مقابلش میگذاریم و مثالی هم برایش پیدا میکنیم؛ این میشود فرهنگ. خیلی از فرهنگهایی که نوشته شده است به همین صورت است.