سبک باروک در آغاز در پيشه مرواريدسازي به کار ميرفت و از اواخر قرن نوزدهم وارد حوزه هنر و ادب شد. از جمله ويژگيهاي آن ميتوان به حرکت و پويايي، عصيان، نوجويي و تصاوير شعري اشاره کرد. در اين گفتار پس از بررسي و تحليل درون مايههاي اين سبک، به بررسي نمونههاي آن در شعر زهاوي شاعر معاصر عراق، پرداخته ميشود. از بنمايههاي سبک باروک در شعر زهاوي ميتوان به عصيان، انديشه مرگ، بيثباتي دنيا، اغتنام فرصت و حرکت و پويايي اشاره کرد.
این کتاب دفتر دوم بخش باستانشناسی انجمن فرهنگی ایتالیا در تهران از سخنرانی پرفسور ریکاردو زیپولی استاد دانشگاه ونیز مایه میگیرد که روز 26 مه 1984 در موضوع «چرا سبک هندی در دنیای غرب سبک باروک خوانده میشود؟» در این انجمن در حضور گروه انبوهی از دانشمندان و شاعران ایرانی و مقامات جمهوری اسلام ایران ایراد کردند. در بخش دوم این کتاب یادداشتهایی از اندیشمندان و نویسندگان ایرانی آورده شده و در پایان کتاب نیز دو شعر ایتالیایی از مارینو و مایا ماتردنا توسط زندهیاد امیری فیروزکوهی ترجمه شده است.
ژرژکورتلین (تور 1858 ـ پاریس 1929) در بیست و پنجم ماه ژوئن سال 1858 در شهرستان تور فرانسه زاده شد. دوران کودکی و نوجوانی وی با شکستهای پی در پی تحصیلی قرین شد و همین امر، ژرژ جوان را وادار ساخت تا به خدمت ارتش درآید و زندگی جدیدی را تجربه کند. این نوع اشتغالات نه تنها او را (که از نظر روحی تمایل و علاقه فطری به هنر نویسندگی داشت) مأیوس و دلزده نکرد، بلکه مفید هم واقع شد و وی را برآن داشت تا با الهام از محیط سربازی آثار با ارزشی خلق کند. کورتلین، پس از مدتی نه چندان طولانی از خدمت در ارتش کنارهگیری کرد و به خانه بازگشت و این بار توسط پدر در یکی از ادارات دولتی به کار مشغول شد. شاهکار کورتلین که یادگار دوران خدمت وی در سازمانهای دولتی است، همین نمایشنامه حاضر است. وی در این اثر با مطالعه در روحیات و دیدگاههای فکری شاغلین دولت که بیشترشان را انسانهای ساده، قانع و کمتوقع تشکیل میدهند، توانسته است به خوبی سیستم اداری زمان خود را ثبت کند.
بررسی معنا و راه دستیابی به آن، همواره از دیدگاههایی مختلف، مورد توجه قرار گرفته و هرکس از دید خود، بدان پرداخته است. در دانش زبانشناسی نیز جوانب معنایی، از جهاتی گوناگون بررسی شده است. از یک نظر میتوان معنا را در سه سطح بدین شرح بررسی کرد: معنای کارکرد، معنای قاموسی و معنای اجتماعی. در این مقاله، عواملی را تحلیل کردهایم که در دستیابی به معنا، نقشی تعیینکننده دارند و معنای کارکرد نامیده میشوند. افراد این مجموعه بااینکه وجود مستقل ندارند، بهواسطه نقشی که در سخن ایفا میکنند، در دریافت معنا اثر میگذارند و این نقش، معنای آنها به شمار میرود؛ هرچند افراد مجموعه، مانند دیگر واحدهای زبان، معنایی مستقل نداشته باشند. در این مقاله آواها، حروف، هجاها، واحدهای زبرزنجیری، قالبهای صرفی و ساختارهای نحوی را بررسی کردهایم که هریک به سبب کارکرد ویژه خود در کلام، مخاطب را در فهم مقصود گوینده یاری میدهند.
مساله جبر و اختيار يكي از جنجاليترين و غامضترين بحثهاي كلامي است. اين بحث ريشه تاريخي بسيار قديم دارد و در گفتهها و انديشههاي فلاسفه، عرفا، شعرا و ديگران به جلوههاي گوناگون نمود يافته است. مفهوم جبر يكي از مفاهيم كليدي و كاربردي اشعار حافظ شيرازي و ابوالعلا معري است. گروهي آن دو را بر مسلك جبر و گروهي ديگر با تفسير و تاويل ابياتشان آنها را معتقد به اختيار ميدانند. اين نوشتار سعي در بررسي اين موضوع و مقايسه تطبيقي اشعار اين دو شاعر نامي، در اين زمينه دارد. گرچه در ترازوي ديدگاه هر دو شاعر در زمينه جبر و اختيار، كفه جبر سنگيني ميكند، ولي هالهاي از ترديد و آشفتگي بر جهانبيني هر دو سايه ميگستراند که در بسياري از موارد در نگرش حافظ، به انديشه اختيارانگارانه تصريح دارد، ولي ابوالعلا تنها به برگزيدن روشي ميانه بسنده ميکند و بندرت سخن از اختيار ميگويد. بنابراين ميبينيم که در نگرش خواجه شيراز نوعي معنويت توام با رندي است كه اين امر از جهانبيني معري دريافت نميگردد.