هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد «ساختاری تراژیک» در داستان سیاوش قابل ترسیم است. در این داستان، شاهد پرداخت تراژیک شخصیتها، حوادث و صحنهها هستیم. گاه حوادث داستان چنان در هم تنیده وگاه رابطه علی و معلولی میان وقایع به گونهای میشود که حذف یکی از آنها لطمهای بر کل عناصر و عوامل تشکیلدهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، میتوان داستان «سیاوش» را مورد بررسی و تحلیل تراژیک قرار داد.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
کتابی که اکنون به اهل علم به ویژه علاقه مندان زبان انگلیسی که اکنون زبان علم جهان به شمار می آید عرضه می شود نصاب انگلیسی است که شاهزاده معتمدالدوله فراهانی میرزا به فرمان شاهزاده اعتضادالسلطنه آن را در سال 1283 هجری قمری مطابق 1866 میلادی به نظم در آورده و به صورت چاپ سنگی منتشر شده است. انگیزه تدوین این نصاب و روش تحریر آن را در دو صفحه آغازین کتاب یاد می کند سپس ابیات را نقل و آنگاه در ذیل هر بیت واژه های عربی و فارسی و انگلیسی را در می آورد. در حواشی نسخه چاپی یادداشتهایی دیده می شود که ظاهرا از خود مولف است زیرا بیشتر عبارت "منه" در پایان یادداشتها دیده می شود. یادداشتهای یاد شده و همچنین تصحیحات قیاسی که در واژه ها صورت گرفته همه در زیرنیس آورده شده است.
وجوه قرآن، اثر ابوالفضل حُبَيش بن ابراهيم تفليسى است كه در آن، معانى و كاربردهاى متعدد برخى از مهمترين واژههاى گوناگون قرآن كريم را با رعايت ترتيب الفبايى شرح داده است. اين اثر به زبان فارسى - عربى قديمى نوشته شده و آن را دكتر مهدى محقق تصحيح كرده و با افزودن مقدمهاى عالمانه منتشر كرده است. كتاب حاضر در واقع، ترجمه فارسى كتاب «وجوه القرآن» نوشته يكى از مفسران شيعى مشهور قرن دوم هجرى به نام مقاتل بن سليمان بلخى (متوفاى 150ق، در بصره) است كه مترجم به ترجمه اكتفا نكرده و مطالب كتاب را با استفاده از آثار علمى انديشمندان ديگر تكميل هم كرده است. البته كتاب مقاتل از دست رفته و اكنون موجود نيست. در اين اثر در مجموع، صدها واژه قرآنى توضيح داده شده است. كتاب حاضر از مقدمه مصحح (شامل: احوال و آثار مؤلف، مراد از وجوه قرآن، خصايص ادبى كتاب و معرفى نسخه متن) و مقدمه نویسنده و متن اصلى كتاب (شامل: شرح كاربردهاى واژههاى قرآنى از الف تا ياء) تشكيل شده است. زبان و ادبيات متن اصلى، زبان فارسى - عربى بهصورت قديمى و البته گويا و روشن است. روش نویسنده، تحليل معناشناختى و كاربردى لغات قرآن كريم با استفاده از شيوه مقايسه موارد استعمال واژههاى مهمّ در آيات الهى است.