ادبیات فارسی پس از اینکه جامعه فرهنگی اروپا را تحت تاثیر خود قرار میدهد، در اواخر قرن هیجدهم بتدریج جای خود را در نشریات آمریکایی نیز باز میکند. این توجه در اوایل قرن نوزدهم، همزمان با شکوفایی فرهنگی جامعه آمریکایی، جنبه عمیقتری به خود میگیرد. در اروپا، عامل اصلی توجه به ادبیات فارسی عمدتا جنبه تجاری و سیاسی داشته است، اما از آنجا که این عامل در مورد آمریکا، به دلیل نبودن این روابط، نمیتوانسته نقش داشته باشد، این پرسش پیش میآید که چه انگیزهای در این امر دخیل بوده است. در این نوشتار، پس از ارایه اجمالی نفوذ ادبیات فارسی در آثار شاعران بزرگ اروپایی، ورود به جامعه آمریکایی و برخوردهای رمانتیکی آغازین نسبت به آن، سعی شده است به این پرسش از دیدگاه ملی و فرهنگی جامعه آمریکا پاسخ داده شود. آمریکاییها برای ساختن ادبیات ملی و مستقل خود، از ادبیات ملل مختلف، از جمله ادبیات فارسی، بهره گرفتند. شکلگیری این ادبیات چون در عصر سیطره رمانتی سیسم بود، و این مکتب ادبی، خود به فرهنگ و ادبیات ملل شرقی گرایشی ویژه داشت، طبیعتا این انگیزه و توجه شدت مییافت. گذشته از این، عامل مهمتری نیز در این رویکرد نقش داشته است و آن رواج عرفان آمریکایی در این دوره است. امرسن و همفکران او، در ساختن بنیانهای مکتب فکری ـ عرفانی خود که به تعالیگرایی Transcendentalism معروف است، از فرهنگ و ادبیات شرقی مدد گرفتند و همین امر سبب گردید که بشدت تحت تاثیر ادبیات فارسی قرار گرفته، و با الهام از آن، آثاری بدیع خلق کنند. عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است «حافظ»
این مجموعه دربرگیرندهی 65 مقالهی دومین همایش پژوهشهای ادبی است. این همایش در سال 1381 به همت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه الزهرا برگزار گردید. مقالات عرضه شده در این مجموعه "زبان و ادبیات ایران باستان"، "ادبیات فارسی کلاسیک"، "ادبیات معاصر"، "زیباشناسی و بلاغت"، "نقد ادبی و ادبیات تطبیقی"، "زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزها"، "مطالعات زبانشناسی".
کتاب قرائت فارسی و دستور زبان برای سال دوم دبیرستانها، طبق برنامه جدید وزارت فرهنگ و تصویب شورای عالی کتب درسی و تالیف سعید نفیسی، محمدعلی روحانی، محمد نصرالله، دکتر مهدی محقق است که در سال 1338 منتشر شده است.
در دو مقالهی نخست این مجموعه: "هرکسی را اصطلاحی دادهاند" و "داد و ستد فرهنگی با ایبسن" به نکاتی دربارهی ترجمهی متون نمایشی اشاره میشود. نگارنده در مقالهی نخست که واکنشی است به نحوی ویرایش زبان نمایشنامهی "آن شب که تو رو زندان بود"، "نخست تلاش میکند میان زبان ادبی و زبان نمایشنامه تفاوت قایل شود و سپس ویژگیهای زبان متون نمایشی را که بیشتر به محاوره و گاه زبان عامیانه گرایش دارد، بررسی کند. در مقالهی دوم ابتدا به این مطلب اشاره میشود که مبنا قرار دادن متون انگلیسی اینگونه آثار (که در اصل به زبان دیگری تالیف شده است) و پیروی مو به مو از این ترجمهها مشکلاتی به بار میآورد، هم چنین مترجم باید به نکاتی از قبیل نوع ترجمهی شمال به شمال، شمال به جنوب و.... توجه کند و نیز به این موضوع اشاره شده است که در صورت موجود بودن ترجمههای متفاوت از یک متن ادبی، مترجم میتواند از تنش موجود میان این ترجمهها به سود خود و برای بازآفرینی در ترجمهی خویش استفاده کند. در مقالهی سوم که "ترجمهی شعر و مساله حفظ امانت" نام دارد، به شیوهها وتدابیر گوناگونی که مترجم باید در ترجمهی شعر به آنها مسلح باشد اشاره میشود. در مقالهی چهارم با عنوان "مترجم متون ادبی چه صیغه ایست؟" نقش تازهی مترجم در پیوند با نویسندهی اثر ادبی، سبک آفرینی اثر، برخورد ایدئولوژیکی با متن و نیز جنسیت مترجم بررسی میشود. دو مقالهی پایانی این مجموعه، "آینهدانی که تاب آه ندارد" و "به تربیت درآوردن نویسنده سرکش" نیز بیشتر به نقد و ترجمه اختصاص دارد. در اولی چند نکتهی سبک شناختی ترجمهی "خشم و هیاهو" اثر ویلیام فاکنر، بررسی میشود. و در دومی سه ترجمهی متن "پیامبر" نوشته جبران خلیل جبران با هم مقایسه شدهاند. در این گفتار به این نکته اشاره میشود که شاید نتوان هیچ ترجمهی متن ادبی را نسخهی برابر اصل دانست.
هنریک ایبسن (1906 ـ 1828)، پایهگذار رئالیسم در تئاتر اروپا، برای ما چهره آشنائی است. تا کنون تعدادی از آثار او از جمله «براند»، «خانه عروسک»، «دشمن مردم»، «استاد معمار» و ... به فارسی ترجمه شده است و خواننده با شرح زندگی این نمایشنامهنویس نروژی آشناست. در اینجا تنها به شرح مختصری در مورد رئالیسم و نحوه نگرش ایبسن نسبت به شخصیتپردازی و زبان نمایش در تئاتر رئالیستی و نقش او به عنوان کسی که تئاتر را به صحنه زندگی تبدیل میکند، تا همچون منتقدی اجتماعی، بتواند به خود و دیگران بیندیشد، بسنده خواهد شد. رئالیسم در تئاتر اروپا از قرن نوزدهم میلادی آغاز میشود؛ آنجا که انسان به عقل ایمان میآورد و با اتکا به این سرمایه جدید، خود را حاکم بر سرنوشت خویش میداند.