وزن از عناصر اصلي شعر است. در ادبيات فارسي به علت ماهيت ويژهاي كه اين عنصر دارد، با وجود سالها تلاش شاعران نوپرداز و شعر سپيدسرا، هنوز به عنوان شاخص اصلي شعر قلمداد ميشود. در ميان قالبهاي سنتي، غزل به عنوان قالبي ثابت در هزارسال ادبيات فارسي، باتوجه به شكل ظاهرياش پيوندي تنگاتنگ با وزن و عروض دارد. اين پيوند وقتي اهميت بيشتر مييابد كه فرض كنيم، جدا از ظاهر ثابت و محدود عروضي غزل در ادبيات فارسي، هر شاعر متناسب با ضرورتهاي ساختاري، ذوقي و محتوايي شعرش در دورههاي گوناگون و سبكهاي مختلف، دايرهاي ويژه خود در قلمرو عروض رسم مي كند. در اين پژوهش سعي شده است با بررسي وزن نزديك 14000 غزل از گروهي از غزل سرايان شاخص فارسي در قرنهاي دهم، يازدهم و دوازدهم، ضمن بررسي جايگاه گونهها و بحرهاي مختلف در غزل اين شاعران، وزنهاي اصلي در آثار آنان مشخص شود و شاعران مطرح نيز از نظرتنوع در انتخاب وزن معرفي شوند. هم چنين سعي شده است، وزنهاي اصلي هر دوره، متناسب با مفاهيم و سبكهاي مختلف معرفي شوند.
یکی از مسائل مبهم و غامض ادبیات، چگونگی بازگشت ادبی است. بازگشت ادبی مرز انفصال و گسست ادبی در حوزه فرهنگ و تمدن مشترک است. بنا بر اسناد تاریخی، تا برههای از تاریخ، سنت ادبی متجانس و همگنی را در جغرافیای فرهنگ مشترک میتوان دید. بازگشت ادبی در ایران سبب میشود تا فرایند سنت ادبی همگن دچار گسست گردد. سخنوران و ادیبان ایرانی با گزینش سبک خراسانی و عراقی، آگاهانه و ارادی از سبک هندی فاصله میگیرند. اما سبک هندی در سه حوزه فرهنگی افغانستان، شبه قاره و ماوراءالنهر استمرار مییابد. این کتاب تلاش میکند تا علل و عوامل بازگشت ادبی را برجسته نموده تا بتواند فرایند تداوم سبک هندی را استدلال نماید.
سید عبدالقاهر قاهری (1265- ؟ قمری) متخلص به مدام و مشهور به مدام دیری از شاعران جنوب ایران بود. او که به سیر و سیاحت مشغول بود، ده سال را در هندوستان سپری کرد. اشعار وی در قالب های قصیده، مثنوی، غزل، ترجیع بند و مسمط می باشند و گونه ای باز تولید سنت ادبی شعر فارسی به شمار می روند. غزلیات دیری، بیشتر به تبعیت از سبک عراقی و هندی خصوصا حافظ و صائب می باشد و مثنوی های او تحت تاثیر مضامین بلند نظامی گنجه ای چون خسرو و شیرین می باشد. کتاب حاضر به اهتمام علی هوشمند و توسط انتشارات شروع در سال 1383 در اختیار علاقمندان فرهنگ و ادب فارسی قرار گرفت.
خواجوی کرمانی جزء دستهای از شاعران است که غزلهای آنان در سلسله تحول غزل میان سعدی و حافظ قرار داشته، یعنی آنکه قسمتی از غزلهایش مضامین عرفانی و اندرزی و حکمیات را همراه با مضامین عاشقانه و آمیخته با آنها، شامل بوده است. یکی از منظومههای برجایمانده از خواجوی کرمانی، مثنوی «گل و نوروز» است. این مثنوی داستانی عاشقانه است مربوط به نوروز شاهزاده ایرانی با گل دختر پادشاه روم. خواجو این مثنوی را به پیروی از کتاب خسرو و شیرین نظامی سروده و به جز وزن و ترتیب، بسیاری از ابیات خسرو و شیرین با اندکی تفاوت در این مثنوی آمده است و خواجو نیز به شاگردی نظامی اقرار کرده است. در این کتاب این مثنوی با تلخیص و بازنویسی آورده شده است.
اين مقاله به بحث و بررسي شرح و معني چند بيت از داستان رستم و اسفنديار اختصاص دارد. بدين صورت كه نگارنده در آغاز طرح مساله كرده و بيت يا ابياتي كه در معني آنها دشواري و در نتيجه، اختلاف نظر وجود داشته است، نقل كرده و سپس توضيحات و معاني آنها را از كتابهايي كه به وسيله دكتر اسلامي ندوشن، دكتر انوري و دكتر شعار، دكتر رستگار فسايي، دكتر جويني، دكتر شميسا و دكتر نظري و مقيمي نوشته شده نقل كرده است. نويسنده پس از نقل توضيح و معني بيتها از آثار هر كدام از نويسندگان بالا، اشكال يا نقص احتمالي آنها را مطرح كرده و در نهايت معني تازه يا كاملتر بيتها را نوشته است.