بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف و روابط پیچیده آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث تأثیر و تأثر در حوزه های هنری، مکاتب ادبی، جریان های فکری موضوعات، افراد و ... وظیفه اصلی ادبیات تطبیقی است. حوزه فعالیت این نوع ادبیات عوامل انتقال تأثیرات مختلف از ادبیات ملتی به ملت دیگر یعنی نویسنده و کتاب، بررسی گونه های ادبی، بررسی موضوعای ادبی، منابع نویسنده، بررسی جریان های فکری و تأثیر و تأثر آنهاست. نویسنده این کتاب، محمد عبدالسلام کفافی، ابتدا به نظریه ادبیات و سپس به گونه شعر روایی و سیر تحول آن در ادبیات جهانی پرداخته و شعر روایی در ادبیات غرب و ملل اسلامی و تأثیر و تأثر آن در ادب عربی بررسی کرده است. سید حسین سیدی زحمت ترجمه این کتاب ارزشمند را به فارسی بر دوش گرفته است. این کتاب به همت انتشارات آستان قدس رضوی، به نشر در سال 1382 به چاپ رسید.
ادبیات تطبیقی ـ چنانکه از عنوان آن برمیآید ـ تطبیق یا مقاله ادبیات زبانهای مختلف و یافتن وجوه مشترک و تأثیر و تأثرپذیری دو یا چند اثر ادبی از جهات مختلف فنی، مکاتب مختلف ادبی و یا جریان فکری گوناگون است. در این راستا، انواع ادبی که ویژه بعضی ملیتها است ولی بازتاب آن در ادبیات سایر ملل مشاهده میشود، بررسی میشود. در مقاله حاضر معرفی ادبیات تطبیقی، با تعریف و بررسی اجزای تشکیلدهنده این اصطلاح ـ یعنی «ادبیات» و «تطبیقی» ـ آغاز میشود آنگاه ضمن بحث درباره ضرورت تطبیق و مقدمهای درباره تاریخ ادبیات تطبیقی، موضوع و فایده و ویژگی و چگونگی تحقیق در ادبیات تطبیقی بیان میشود.
کیمیای سخن کتابی است درباره ادبیات و نقد ادبی که نویسنده اش، دکتر بهرام مقدادی طی سی سال تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران از سخنرانی هایش در کلاسهای ادبی و نقد ادبی در دوره کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی گردآوری کرده و در این کتاب تقدیم دانش پژوهان می کند. در این کتاب با استفاده از نظریه های جدید ادبی منتقدانی چون ژاک لاکان، تزوتان تودروف، ژاک دریرا، میخاییل باختین، میشل فوکو، رومان یاکبسون، رولان بارث و دیگران، شعر، نمایشنامه و داستان های ایرانی و خارجی، یا به عبارت دیگر، ادبیات جهان مورد بررسی و نقد و تحلیل قرار گرفته اند.
هدایت و سپهری هیچکدام در جستجوی پیگیر برای یافتن «حقیقت» به آن دست نیازیدند؛ هر دو در ذن ـ بودیسم مطالعاتی داشتند و هیچیک از این دو با پاره زن در روان خود، در آشتی نبودند. در این کتاب نویسنده کوشیده تا نظریههای جدید نقد ادبی بر «بوف کور» صادق هدایت و شعرهای سهراب سپهری اطلاق شود.