در زبان عربی صفت به خاطر مطابقت با موصوف از نظر اعراب، عدد، جنس، معرفه و نکره، از صفت در زبان فارسی امروز متمایز است. صفت در زبان فارسی باستان و امروزی، برخلاف عربی به دو گروه پیشین و پسین تقسیم میشود. در زبان فارسی امروزی بین صفت و برخی از نقشهای دستوری؛ همچون قید از لحاظ شکل ظاهری تفاوت نمایانی دیده نمیشود و تشخیص صفت در این زبان بیشتر بر اساس ویژگیهای دستوری است؛ در صورتی که در زبان عربی ساختار و نحو، هر دو، از جایگاه مهمّی برخوردارند. از جمله مباحث بدیهی در کتابهای دستور زبان فارسی، این مسئله است که مطابقت صفت و موصوف در زبان فارسی برگرفته از زبان عربی بوده، و هیچ زمانی این چنین قاعدهای در زبان فارسی وجود نداشته است؛ در صورتی که صفت در ایرانی باستان همیشه، و در زبان ایرانی میانه غربی و فارسی دری ممکن بوده از لحاظ عدد، جنس و همچنین، حالت با موصوف خود مطابقت کند. نگارندگان در این مقاله برآنند تا ابتدا نظرهای عدهای از دستور نویسان و پیشینه مطابقت صفت و موصوف در زبان فارسی را بیان کرده و سپس، تعریفی کلی از صفت در هر دو زبان عربی و فارسی ارائه دهند و به مقایسۀ صفت فارسی با زبان عربی از جهت واژگان و نحو بپردازند.
موضوع کتاب بدایه العربیه دوره صرف و نحو زبان عربی برای سال اول دبیرستانهاست که مطابق برنامه جدید وزارت فرهنگ در سال 1334 توسط محمدتقی کمال تالیف شده است
سلیم نیساری در مقدمه کتاب در مورد دلیل گردآوری این مطالب می گوید: وقتی که چاپ کتاب "درس انشای فارسی" را آغاز می کردم به فکرم رسید که دفتری از بهترین نوشته های دانش آموزان کشور نیز تهیه و منتشر کنم. برای اینکه مقایسه ای بین نوشته ها به عمل آید و در ضمن تنوعی هم بین آنها موجود باشد و ذوق و سلیقه و طرز فکر هر دانش آموز نیز معلوم گردد عنوان "در برابر...؟" انتخاب گردید و به اطلاع دبیران محترم انشاء رسید تا نوشتن این موضوع را به دانش آموزان خود تکلیف بدهند و بهتریم نوشته ها را برای چاپ ارسال فرمایند.
امير الشعرا، عمعق بخارايي ـ از شاعران پارسيگوي اوايل قرن ششم هجري است. مضامين اشعار او به مقتضاي زمان، مدح و گاه هجو، تغزل و وصف طبيعت و توصيفات گوناگون است. ديوان او مشتمل بر قصايد، رباعيات و بعضي قطعات است. قسمت اعظم قصايدش در مدح شمس الملک ـ است؛ اما در عين مداحي، استغناي طبع و علوم روح و فکر را در زير پاي شهوت و حرص لگد کوب نميکند. او در تشبيه مهارت دارد و حدود نيمي از ابياتش حاوي تشبيه است و بنابراين، در بررسي سبکشناسانه ميتوان او را شاعر تشبيهگرا ناميد. غالب تشبيهات او از نوع مفرد و محسوس است و پس از آن تشبيه مجمل. اما بسامد زياد تبيهات مشروط، وهمي، خيالي مرکب جمع، تفضيل و محسوس به معقول در ديوان شاعر گواه اين اسک که او با کمل استادي، کلام خود را ظاهرا و باطنا زينت داده است و همين دلايل است که انوري ـ او را استاد سخن ناميده است. از آنجا که عمعق به لحاظ آوردن وجوه شباهتهاي تازه در زمره شاعراني است که در تغيير سبک خراساني به عراقي سهيم بودهاند، در اين مقاله بر آنيم تا به کمک جدول آماري تشبيهات شاعر، به بررسي ارکان تشبيه، انواع و اغراض آن، اقتران بتشبيه با زيورهاي بلاغي و منابع الهام گرفته در ديوان و روش و سبک بپردازيم.
ترجمه تفسير طبري، فراهم آمده در زمان سامانيان، قديميترين ترجمه فارسي قرآن و از قديميترين کتب نثر فارسي است. بررسي ويژگيهاي نثر اين کتاب که مطابق با نثر معيار آن روز و دور از حالت روايي و شاعرانه است، ميتواند به خوبي بيانگر زبان نثر اوايل دوره فارسي دري باشد. در اين مقاله ما به بررسي شش ويژگي افعال متعدي، پيشوند در فعل، مجهول و انواع آن، صيغه دعايي، لازم يک شخصه و استعمال افعال متروک و مستعمل در اين نثر پرداختهايم. تمايل خاص مترجمين به کاربرد فعل متعدي سببي، وجود انواع فعل مجهول، کاربرد دو پيشوند نادر «فا» و «ور»، شکلهاي مختلف فعل دعايي و انواع فعل لازم يک شخصه با توجه به جايگاه و کاربرد ضمير مفعولي، ويژگيهاي خاص و منحصر به فرد اين ترجمه کهن از قرآن است.