مسئله محوري اين جستار، بررسي و تبيين جايگاه زنان در جريان مقاومت فلسطين از طريق واکاوي نمادهاي مربوط به آنها در شعر فدوي طوقان است. او به عنوان نماينده و الگوي شعر پايداري بانوان شناخته ميشود و اشتهارش تا حدي در سايه شخصيت ادبي برادرش، ابراهيم طوقان، قرار گرفته است. فدوي، نقش مهمي در ترسيم مجاهداتهاي زنان فلسطيني در مبارزه عليه اشغالگران صهيونيست دارد. در اين نوشتار، سعي بر آن است تا نمادهاي پايداري زنان در سه بخش در شعر وي بررسي و تحليل شود: اتحاد نمادين زن و وطن، حضور نمادين دختران مبارز فلسطيني، بازتاب داستان هاي تاريخي و اساطير.
این مجله در موضوعات مقاله، هفتخوان، شعر افغانستان، معرفی، شعر ایران، شعر تاجیکستان، نقد و گزارش سامان یافته است. در بخش اول با عنوان مقالات چهار مقاله آمده که نگاهی به شعر مقاومت افغانستان، تأملی نمادشناختی در نامهای جغرافیایی مربوط به منطقه بلخ در شاهنامه، نگاهی به صلح و انساندوستی در شعر سعدی، و شعر جوان افغانستان عناوین این نوشتارها را شکل میدهند.
تمثيل از اصطلاحاتي است که با وجود کاربرد گسترده و قدمتش در بلاغت غرب، به سبب برخي اشتراکها و اختلاطهايي که با ديگر آرايههاي بلاغي مانند استعاره، نماد، رمز، کنايه و... داشته، منتقدان ادبي و بلاغيها را در ارایه تعريف دقيق و تعيين حدود و کارکردهايش با سردرگمي رو به رو کرده است؛ از اين رو در دورههاي مختلف و براساس مکتبهاي فکري موجود، اهميت و اعتبارش دچار افت و خيزهاي فراوان شده است. نظريهپردازان مکتب رمانتيسم براي اولين بار ويژگيها و کارکردهاي تمثيل را در مقايسه با نماد بررسي کردند. آنها سعي کردند با ارایه تعريف دقيق و مشخص کردن ويژگيهاي هريک، مرزهاي اين دو اصطلاح را روشن کنند. در واقع معناي مدرن تمثيل مديون نظريات کساني چون گوته، شلينگ، اگوست ويلهلم شلگل و کالريج است. اين نظريهپردازان اولين تلاشهاي نظاممند را در تبيين و تعريف اصطلاح تمثيل به معناي امروزي انجام دادند. بنابراين هدف نگارنده در اين جستار، ارایه گزارشي از کارکردها و ويژگيهاي تمثيل در مکتب رمانتيسم از رهگذر مرور نظريات منتقدان صاحبنظر در اين حوزه مانند گوته، شلينگ، شلگل و کالريج است.
انگارهها و اسطورهها به عنوان یکی از شالودههای میراث کهن کارکرد ارزشمندی دارند. این کارکرد به وسیله تکنیکهای فنی و ادبی تنوع بیشتری مییابد و تاثیر عمیقتری بر جا میگذارد. شاعر معاصر برای آن که تجربه شعری خویش را از سطح فردی به سطحی بشری و ملموس ارتقا دهد از شخصیتهای اسطورهای، دلالتی همسو با تجربه معاصر خویش میآفریند و برای افزایش دامنه نفوذ این دلالت، از کارآمدترین شگردهای هنری استفاده میکند. نقاب از جمله تکنیکهای پرکاربرد در این راستا است و نقاب تموز در شعر معاصر یکی از پر بسامدترینهاست. سیاب به عنوان یکی از پیشگامان شعر تموزی که به اندیشه مرگ و نوزایی و رستاخیز اعتقاد دارد، اسطوره تموز را در سطوح مختلف از جمله: فراخوانی، الهامگیری و همزاد پنداری و نقابپردازی، بارها تصویر کرده است. از این رو و با توجه به پردامنهبودن کاربرد نقاب تموز در شعر او، در این نوشتار، فرایند بهرهگیری شاعر از نقاب و دلالتهای شخصیتی تموز در ابعاد گوناگون و با محورهای ذیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت: ـ نقاب تموز و جانشینی محبوبه اسطورهای(عشتار) با محبوبه معاصر(وفیقه) ـ آمیختگی نقاب تموز با دیگر اسطورههای هم سلک (تکنیک تعدد صداها Poly phony) ـ عشق تموز به عشتار و امید به دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی ـ نقاب تموز و ناامیدی از نوزایی و رستاخیز.
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی ـ اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه "نور" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایههای روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفهای قابل اعتنا است. کاملترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمانمندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل میگیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفههای گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان میدهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشتهای نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونهای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینشهای مختلفی دست یازیده و به نقل روایتهای گذشته نگر و آیندهنگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگهای توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.