ابوالمعالی نصرالله منشی و حکیم سنایی از نام آوران بزرگ ادب فارسی هستند که حدودا معاصر یکدیگر زیست کردهاند (با اندک تقدم تاریخی که از حیث زندگی محتملا برای سنایی قائلیم) و دو اثر سترگ «حدیقه الحقیقه» و «کلیله و دمنه» را به زبان و فرهنگ غنی فارسی ارزانی کردهاند؛ دو اثری که چون دو ستاره رخشنده در فلک بهرامشاهی درخشیدن گرفتهاند. هرچند که ظاهرا ابوالمعالی به کار ترجمه «کلیله و دمنه» ابن مقفع پرداخته است ولی میدانیم توانمندی مترجم در حیطه زبان و ادب فارسی و عربی او را بر آن داشته است که چرب دستی کند و ـ به موازات تعهد و تقید به متن اصلی ـ متن ابن مقفع را به آیات قرآنی و احادیث نبوی و امثال و اشعار شاعران عرب و عجم بیاراید و خود خواسته است که در بسط سخن و کشف اشارات آن اشباعی رود و از این حیث مسلما خود آفرینشگری دگر است. به همین سبب نگارنده در این گفتار به مقایسه موضوعی و محتوایی این دو اثر پرداخته است تا میزان تاثیرپذیری آنها را بر یکدیگر در فضای فرهنگی عصر غزنویان با تکیه بر حکایات، امثال، اشعار، تلمیحات، تعابیر و اصطلاحات خاص، مورد ارزیابی قرار دهد که خود به خود اثرات متن ابن مقفع بر سنایی نیز تا حدی مکشوف میشود.
کَلیله و دِمنه نوشتهٔ ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصههای کتاب از زبان آنها گفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع میپیوندند. مجتبی مینوی دربارهٔ این کتاب میگوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند. کلیله و دمنه در واقع تألیفی است مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره بهمعنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و بهدستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شدهاست. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هماکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفتهاست؛ اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.
در تاریخ فرهنگ و تمدن بشر، کمتر کتابی است که چون مجموعه حکایات پندآمیز (کلیله و دمنه) شهرت و محبوبیت داشته باشد و سرگذشتش این چنین با حوادث و اتفاقات تاریخ آمیخته باشد. نام اصلی کتاب پنج حکایت (پنجا تنتره) بود اما در جهان اسلام بنام کلیله و دمنه معروف شد. ترجمه عربی این کتاب به سوی غرب رفت و اکنون ترجمه های گوناگون که در سراسر جهان متمدن پراکنده شده و میلیونها نفر کودک و پیر و جوان به خواندن آن می پردازند همه از این مادر زاده شده اند، در شرق جهان اسلامی در عصر درخشان فرهنگ و ادب ایرا ن دوران سامانیان رودکی نخستین شاعر بزرگ پارسی گوی کلیله و دمنه را به شعر پارسی برگرداند. بار دیگر در نیمه دوم قرن دهم هجری در هنگام پادشاهی اکبر امپراطور مغولی هند بر پایه همان ترجمه های فارسی کلیله و دمنه کتاب عیار دانش تکوین یافت و سپس در اواخر همین قرن به فرمان اکبر، مصطفی خالقداد عباسی، که سانسکریت میدانست و قبلا چند کتاب از این زبان به فارسی ترجمه کرده بود، مامور شد که متن سانسکریت پنچاکیانه را به فارسی برگرداند. فرمان امپراطور جامه عمل به خود پوشید و کار ترجمه در آغاز قرن یازدهم پایان یافت و اکنون نسخه منحصر به فرد این ترجمه که علاوه بر اصالت چندین حکایت بیشتر از مجموعه نخستین دارد در موزه ملی دهلی نو نگهداری میشود....
آشنايي با متون نظم و نثر كهن زبان فارسي و كشف رمزها و اشارات و اصطلاحات و انديشههاي موجود در زبان و بيان شاعران و نويسندگان كهن، حلقه پيوند گذشته و حال قوم ايراني است و موجب غنا، تحول، تنوع و پويايي ادب فارسي در مقطع كنوني است، در راستاي همين انديشه ابياتي از حديقه الحقيقه سنايي مورد بررسي قرار گرفته است. شاعري كه آثارش آينه آغاز و انجام رگههاي خاص تفكر فرهنگي و اجتماعي و اخلاقي و به تعبيري مجمع اضداد در جامعه ما بوده است. و خصوصا حديقه، كه خود سرآغازي مهم در شعر فارسي محسوب ميشود. تاثيرپذيري بسيار اين شاعرگران مايه از قرآن كريم، احاديث، روايات، تاريخ، اشعار و امثال شاعران عرب، به كارگيري علوم، همراه با قدرت خلق معاني و تعابير و امثال، ريزنگريها و چابك دستيهاي شاعرانه، همراه با عذوبت كلام ـ هر چند گروهي نپسندند ـ و ايجاز، هم برگيرايي كلام ميافزايد و هم دريافت كنه معاني را دشوار مينماياند و بدين سبب شعر سنايي را نيازمند شرح و بررسي ميسازد.
خداوند در قرآن کریم سرگذشت بسیاری از پیامبران را به صورت داستان بیان میکند. ازجمله آن پیامبران، آدم ابوالبشر(ع) است. موضوع آدم و آفرینش وی، در اسلام، به عنوان نخستین انسان و نخستین پیامبراز اهمّیت قابل توجهی برخوردار است. در قرآن 25 بار نام آدم (ع) آمده، ولی تفصیل این داستان در 6 سوره مطرح میشود. در باب تبیین و تفسیراین آیات فشرده و پر معنی، مفسران و صاحب نظران احتمالات بسیاردادهاند. هدف قرآن از بیان این آیات داستانپردازی نیست، ولی آیاتی که تشکیلدهنده داستان آدم (ع) است، بسیاری از جنبهها وعناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارا است، چرا که اساساً داستانها، داستان زندگی آدمهاست با قضاوتهایی در میزان واقعگرایی و واقع نمایی. هدف این مقاله بررسی عناصر داستانی در این سرگذشت قرآنی با تکیه بر روایات فراوانی است که از طریق کتب و ادیان پیش از اسلام در این باب وارد شده است. در این بررسی و تحلیل، با بهرهمندی از فنون داستانپردازی نوین، عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار، اندیشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصیت ، زمان و...، اهداف والای قرآن کریم که تعلیم، تربیت، هدایت و عبرت آموزی انسانهاست، تبیین شده است.