اقبال لاهوری متفکر و عارف پاکستانی به ایران و عارفان ایرانی عشق میورزید و رهایی مسلمانان را در برگشت به سنن اسلامی میدانست اما پارهای از اندیشههای عرفان اسلامی را نیازمند به بازنگری میدید او به مولانا جلال الدین رومی ارادت خاصی داشت، شیخ محمود شبستری مورد توجه او بود و به آثار او از جمله «گلشن راز» عنایت خاصی داشت و سولات امیرحسینی هروی را مهم میدانست بنابراین کوشید که خود نیز با توجه به برداشت و تفسیری که از آنها دارد بدانان پاسخ دهد لذا «گلشن راز جدید» را سرود و به بعضی از مفاهیم عرفانی فلسفی کتاب «گلشن راز» از جمله فکر و دامنه آن، ممکن و واجب، وحدت وجود، قدیم و حدث به گونهای نو نگریست و راه پیشرفت ملل اسلامی را در برگشت به «خودی» میدانست در این مقاله کوشیدهایم که به تفاوت دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ اسلامی توجه کنیم و آنها را نشان دهیم.
این کتاب در واقع دفاعیهای است که "مجذوب علیشاه " در باب عقاید خویش نوشته است .بخش اول کتاب زندگینامه وی به قلم خود اوست .در آن جا مولف به مصایبی اشاره میکند که در طول زمان بر او وارد آمده است . وی سپس درباره توحید حق تعالی، وحدت وجود و مذاهب صوفیه به بحث میپردازد . گفتار پایانی کتاب به بررسی آرای مجلسی درباره تصوف اختصاص یافته است .مولف میخواهد اثبات کند که "مجلسی "با صوفیان حقیقی مخالفتی نداشته است .
تقریبا در همۀ اموری که بدانها دست می زنیم ترکیبی از عاطفه و هوش است که وارد عمل می شود و این ترکیب همان است که تخیلش می نامیم . اسطوره ها زمانمند هستند و بر اساس خواست و میل انسان رفتار می کنند. حتی در عصر مدرنیته ای که در آن زندگی می کنیم اسطوره ها بی خبر از ما زایش دارند. ممکن است حتی یک آگهی تبلیغاتی «روغیلا سرخیلا فامیلا... تا مصرف یک نوع آدامس و تماشای یک سریال نیز ما را در احاطۀ اسطوره ها قرار دهد. آنچه در این بین زیباست غنا و آسودگی ناشی از ملاقات و بهره مندی از اسطوره است که انسان را انسان تر می کنداين كتاب متضمن كوششي است براي فرهم آوردن نمونه و مبنايي منطقي براي نظرگاه هاي گوناگون معاصر درباره نقد ادبي، و داراي تاثيرقابل توجهي نيز بوده است..... پس ادبیات دنیایی رویایی نیست،بلکه متضمن دو رویاست: یکی حاوی تحقق بخشیدن به امیال ما و دیگری رویای دلهره ها.این دو چون دو عدسی یک دوربین با یکدیگر میزان شده اند و بینشی کاملا خودآگاه از آن ها به بار می آید.به گفته افلاطون، هنر رویایی است برای ذهن های بیدار شده.فقط و فقط ادبیات است که کل حیطه و فراخنای تخیل بشری را در حال نظاره کردن بر خویش در اختیار ما می گذارد و از این رو ادبیات مصداق دقیق (تخیل فرهیخته) است. نورتروپ فرای، فیلسوف، اسطورهشناس، نظریه پرداز و منتقد ادبی در ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۲ متولد شد. فرای در «شربروک» از توابع «کبک» متولد شد و در «نیوبرونسویک» رشد پیدا کرد. نوروتروپ فرای در سال ۱۹۳۳ در رشته فلسفه از دانشگاه تورنتو مدرک کارشناسی دریافت کرد. ابتدا کشیش شد، اما این شغل را رها کرد و در سال ۱۹۳۹ مدرس زبان انگلیسی شد. در آن دوران او مجذوب اشعار ویلیام بلیک شد و به مطالعه اسطوره روی آورد. یکی از مهمترین منابع نورتروپ فرای در تحلیلهای اسطوره شناختی کتاب مقدس بود. او در نقدهای خود دائما به متن کتاب مقدس نقب میزد و مناسبات جدیدی در بینامتنیتهای متون ادبی با این کتاب مییافت. فرای کتاب مقدس را به نوعی چارچوب اسطوره غربی میدانست و به این باور داشت که مسیحیت تمام سنت کلاسیک را در خود جذب کرده است. به گمان او، این یک واقعیت تاریخی است که ادبیات ما به مستقیمترین شکلی از اسطورۀ کتاب مقدس سرچشمه گرفته است. فرای با بررسی «اسطورههای خصوصی» بلیک، فهمید که کتاب مقدس دارای ساختاری اسطورهای است که زمانش از آفرینش تا مکاشفه و مکانش از بهشت تا دوزخ است و این گیتی چارچوبی از تصویرسازی را برای تمام شاعران اروپایی تا زمان خود فرای شکل داده است.
این کتاب دربرگیرنده دیوان اشعار امام شافعی است و ترجمه کامل ابیات آن است که مزایایی به این ترتیب داراست: بررسی سبکشناسانه شعر شافعی، معرفی دقیق منابع و مآخذ خطی و چاپی، طبقهبندی اشعار و تشخیص اشعار منتسب به او، جامعیت این مجموعه نسبت به دیوانهای دیگر.