انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژهها و بههم ریختن نحو جملهها در زبان معمول و معیار، روشی است که تمامی شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره میبرند. در شعر کلاسیک فارسی، هنجارگریزیهای نحوی عموما به منظور حفظ نظام موسیقایی شعر، مثلا برای رعایت قوانین عروض و قافیه صورت میگیرد و از این روی، این فرایند، جزیی از «فنشعر» محسوب میشود. ناصرخسرو از جمله شاعرانی است که برای متمایز ساختن زبان شعر خود به این نوع هنجارگریزی توجه نشان داده است و میتوان در دیوان او با مصادیق فراوانی از هنجارگریزیهای نحوی روبهرو شد؛ تا جایی که باید عمدهی تلاش او را برای تشخص سبکی شعرش در همین مورد جستوجو کرد. این مقاله بر آن است که به بررسی هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو و مقایسه آن با شعر سه شاعر همعصر وی یعنی عنصری، فرخی و منوچهری بپردازد و تعدادی از مصادیق آن را برشمارد. دستاورد مقاله، ناظر بر این است که ناصرخسرو در مقایسه با سه شاعر همعصر خود، از چهارده مورد عمدهی هنجارگریزی شعرش، در هفت مورد دست به هنجارگریزی برجسته زده است.
در تاریخ ادبیات فارسی و میان شاعران و نویسندگان جهان، ناصرخسرو جایگاه ویژهای دارد؛ او یک سیاحتگر یا شاعری عادی نبود. پایگاه عقیدتی استواری داشت. نوشتههایش چه نظم و چه نثر وقف اندیشه دینی و دعوم مردم به پذیرش آن بود. سفرنامه او ظاهرا برای عامه مردم نوشته شده و درباره مسائل مذهبی ساکت است؛ ولی از دو عبارت آن کتاب روشن است که هیچگونه شک و شبههای در صحت نسب فاطمیون نداشته و درباره حسن اداره امور و ثروت و قناعت و امنیت و آسایش رعایای ایشان با شور و حرارت سخن گفته است. نویسنده در کتاب حاضر ضمن اشارهای به زندگی و آثار ناصرخسرو، سفرنامه او را تحلیل کرده و در پایان متن مصحح آن نیز آورده شده است.
کتاب "وجه دین" بظن قوی از تألیفات حکیم ناصرخسرواست و در کتب مختلفه تألیف آنرا بمشارالیه نسبت دادهاندولی آنچه که در کتب متأخرین در باب تألیفات حکیم مزبور ذکر شده محل اعتماد و اعتبار نیست و بعضی کتبی که بهناصرخسرو مربوط نیست بوی منسوب گشتهاند ولی دلیل قاطعی که ما درباره "وجه دین" و نسبت تألیف آن بهناصرخسرو در دست داریم اینست که در بعضی کتب قدیمه هم بدین کتاب و مؤلف آن اشارتی شده است مثلا کتاب "بیان الادیان" که تقریبا در حوالی قرن دهم نوشته شده "وجه دین " و نسبت تألیف آن به ناصرخسرو در دست داریماینست که در بعضی کتب قدیمه هم بدین کتاب و مؤلف آن اشارتی شده است مثلا کتاب " بیان الادیان " که تقریبا درحوالی قرن دهم نوشته شده "وجه دین" را بناصرخسرو نسبت داده است بقسمی که با ظنی قریب به یقین میتوان گفت " وجه دین " از تألیفات حجت است. موضوع کتاب هم خود دلیل بزرگی است که مؤلف انرا در اطراف مذهب اسماعیلیه نوشته واگر کسی عقایدناصرخسرورا در فلسفه و حکمت الهی از روی کتاب زادالمسافرین او دقت کند ملاحظه خواهد کرد که از وجه دین همان عقائد را میتوان استنباط نمود. نیز شیوه نوشتن وترتیب و ترکیب عبارات فارسی ان با سایر مؤلفات حکیم شباهتکامل دارد بقسمیکه هر ذوق سلیم وحدت اسلوب فارس "وجه دین" را با کتب دیگر ناصرخسرو فورا درک میکند. کتاب وجه دین به تصحیح و تحشیه و مقدمه غلامرضا عوانی و با مقدمه انگلیسی سیدحسین نصر توسط انتشارات انجمن فلسفه ایران به چاپ رسیده است
لزوم پرداختن به جنبههاي نمايشي آثار ادبي غني فارسي براي استفاده در توليد فيلمهاي اقتباسي جذاب و پرمحتوا، با عنايت به پيشرفت تکنيکي سينما از يک سو، و کمبود سوژههاي جذاب و بکر از سوي ديگر، بر کسي پوشيده نيست. در اين مقاله سعي شده است با تکيه بر جايگاه و اهميت اقتباس از آثار ادبي در سينماي جهان و سابقه آن در ايران، سيرالعباد الي المعاد سنايي غزنوي به عنوان اثري واجد شرايط اقتباس بررسي و با توجه به برخي ويژگيهاي مطلوب داستانهاي سينمايي، برخي وجوه نمايشي آن تحليل و نمايانده شود. با اين توصيف، به ويژگيهاي اين اثر در ساختار يعني: نمود داستاني و روايتگونه، تصاوير بکر و بديع، ماجراهاي تصويري، به علاوه بخشهاي متمايز اما پيوسته متن که قابليت تبديل آن را به يک فيلم نامه سه پردهاي نشان ميدهد، در تطابق با يک داستان خوب سينمايي براي اقتباس اشاره شده است. در ضمن به محتواي غني و فلسفه اخلاقي اثر همراه و هم خوان با فضا و تصاوير ارائه شده در آن، به عنوان زمينهاي مناسب براي اقتباس فيلم نامهاي سينمايي و ساخت فيلمي ارزشمند توجه شده است.
قصيده در تمام ادوار شعر فارسي ساختاري يک نواخت و تقليدي داشته است و همين ويژگي نقش مهمي در ضعف محور عمودي اين قالب شعري داشته و باعث شده است تا تخيل شاعر همواره در يک جهت سير کند و زنجيرهاي از تصاوير تکراري و از پيش تعيين شده را تداعي نمايد. اما شگردهاي ناصرخسرو (394-481 ﻫ.ﻕ.) براي به کارگيري تصاوير در محور عمودي قصيده هنجارشکنانه است؛ طرحهايي که او از ساختمان قصيده ارائه کرده متنوع و در عين حال بينظير است. در اين مقاله، مجموع قصايد ناصرخسرو با اشعار سه تن از معروفترين هم عصرانش يعني عنصري (؟- 431 ﻫ.ﻕ.)، فرخي (؟- 429 ﻫ.ﻕ.) و منوچهري (؟- 432 ﻫ.ﻕ.)، از لحاظ ساختمان مورد مقايسه قرار ميگيرد و در نهايت ويژگيهايي مانند توصيف مفصل، تمثيل، تشخيص، تکرار واژههاي محوري در طول قصيده و پيوستگي ابيات به واسطه حروف ربط که از مهمترين عوامل موثر در استحکام محور عمودي قصايد ناصرخسرو است و در شعر معاصران وي کمتر به کار رفته، تبيين شده است. با توجه به گرايش شاعران مداح به مخاطب و گرايش ناصرخسرو به آرمانهاي خود، ساختمان قصايد وي متاثر از عواطف و احساسات شخصي و مذهبي اوست. بر همين اساس، ناصرخسرو متناسب با عواطف شخصي، در محور عمودي ساختمان قصيده به نوآوريهايي همچون شروع کردن قصيده با سوال از مخاطب و يا مورد خطاب قرار دادن او، حضور شاعر در پايان اکثر قصايد، فراواني قصايد فاقد تشبيب و شريطه و نيز استفاده از تخلص شاعري در پايان قصايد دست زده است.