اين مقاله به بررسي اجمالي مؤلفههاي کلام شيعي در عرفان علي بن عنايت اله بسطامي بايزيدي، ملقب به بايزيد ثاني در متن کتاب روضه العارفين ميپردازد. نويسنده يکي از عرفا و محدثان شيعه قرن 10 و 11 هجري است که رساله روضه العارفين را در تبيين مسائل توحيدي، اعتقادي، عرفاني و آداب سيروسلوک تحرير كرده است. هدف اين نوشتار تلاش براي پاسخگويي به اين سؤالات است: 1. مؤلف در مقام صوفي وحدت وجودي و محدث شيعي، چگونه مسائل اصول اعتقادي شيعه امامي را با عنايت به نحله فکري فلسفي عرفاني خويش مطرح ميکند؟ 2. آيا اصولا آوردن برهانها و استدلالهاي کلامي از جانب يک صوفي، با در نظر گرفتن اين شبهه که صوفيان از مباحثات عقلاني به شيوه متکلمان گريزاناند، با حکمت ذوقي صوفيانه تناسبي دارد؟ با در نظر گرفتن مهمترين مشخصههاي کلام شيعي مطرح شده در رساله روضه العارفين و مقايسه آن با مسائل کلامي بحث شده نزد مهمترين متکلمان شيعي پيش از او، به اين نتيجه ميرسيم که مؤلف، متکلم شيعه عارفمسلکي است که عرفان را بستري مناسب براي طرح مباحث کلامي شيعه دانسته است و چنانکه عرفان او کلامي است، کلام او نيز عرفاني است.
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
«اصطلاحات الصوفیه» که به قلم «ابوالقاسم عبدالرزاق ابن ابی الفضایل جمالالدین کاشانی» از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری به نگارش در آمده دربردانده شرح اصطلاحات عرفان به زبان عربی است. کتاب حاضر، با هدف بررسی شالوده و مبانی عرفان عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات الصوفیه به نگارش در آمده و مشتمل بر ترجمه فارسی کتاب، به همراه شرح و تفسیر اصطلاحات عرفانی مندرج در آن، در بیست و هفت باب است.
شعر و شخصیت شفیعی کدکنی را میتوان از زوایای متعدد و مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار داد؛ چه او محل اجتماع نقیضین است؛ از یکسو در حوزه شعر صاحب سبک و از فرارویان و از سوی دیگر در گستره نقد و تحقیق صاحب کرسی و از بارعان. به همین سبب استاد عبدالحسین زرینکوب خطاب به وی مینویسد: «حق آن است که کمتر دیدهام محققی راستین، در شعر و شاعری هم پایهای عالی احراز کند و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم». این کتاب نیمنگاهی دارد به شخصیت شفیعی؛ یعنی هنر شاعری وی که شامل دو بخش نقدها و گزینه اشعار است. بخش نخست دربرگیرنده اکثر نقدهایی است که طی چهار دهه از پربارترین دهههای شعر نو ـ یعنی دهه چهل تا هفتاد ـ بر سرودههای سرشک نوشته شده است.
در اين مقاله جريان شعر عرفاني به سه دوره حال، قال و احتيال تقسيم شدهاست، براي ورود به بحث اصلي كه بررسي شعر عرفاني دوره قال است، اشاراتي اجمالي به دوره تكوين شعر عرفاني و دوره حال شده است و پس از آنكه با تكيه بر شعر و شخصيت صوفيانه سه شاعر برجسته عصر فترت يعني شاه نعمت الله ولي، محمد شيرين مغربي و شاه قاسم انوار به طرح اين پرسش پرداخته شده است كه علت عدم ماندگاري اين شعر چيست حال آنكه اين جريان شعري در روزگار حيات شاعران خود، پر رونق و پرطرفدار بوده است؟ در ادامه سخن تلاش شده است كه علل عدم ماندگاري اين جريان شعري برشمرده شود و به علل مقبوليت آن، در روزگار حيات هر شاعر اشارتي رود. در پايان براي عينيتر شدن موضوع، ده غزل از ديوان هر شاعر در سه سطح زباني، بلاغي و موسيقايي مورد تجزيه و تحليل قرار