هدف اين تحقيق، مقايسه آراء بلاغت پژوهان زبان عربي و زبان شناسان درباره معاني فرعي جملات پرسشي است. بدين منظور نخست نظرات زبان شناسان در اين مقوله در شاخه کاربردشناسي زبان و نظريه «کنش گفت» بررسي شد و سپس ديدگاه بلاغت پژوهان در اين باره در شاخه علم معاني مورد مطالعه قرار گرفت. پس از جمع آوري نظرات هر دو گروه درباره اين موضوع، به منظور درک تفاوتها و شباهتهاي آنها، مقايسهاي صورت گرفت که نتايج حاصل از آن حاکي از وجود شباهتهايي بين نظرات اين دو گروه است؛ از جمله تقسيم کلام به خبر و انشا، توجه به معاني غيرمستقيم انشا و برخي معاني غيرمستقيم مشترک در مطالعات دو گروه كه خود دلايلي هستند بر تاثيرپذيري زبان شناسان معاصر از بلاغت پژوهان قديم. با اين وجود، نميتوان پارهاي از تفاوتهاي موجود بين اين نظرات، از جمله تفاوت در حوزه کار اين دو گروه و برخي معاني غيرمستقيم متفاوت را که گاه حاکي از نوآوري زبان شناسان در اين مقوله و توجه آنان به ابعاد ديگري از انشاي طلبي است، انکار کرد.
هدف این مقاله، این است که به یاری چهار مقوله نشانه، ساخت، نقش و ارزش به چهار معیار در شناخت معانی اولیه زبانشناختی فهم و تاویل متن دست یابیم که عبارت است از: معیارهای نشانهای، ساختاری، نقش و ارزش. بر اساس این معیارها به این نتایج میتوان اشاره کرد: 1ـ بر پایه معیار نشانهای، نشانههای زبانی و دلالت اختیاری و ثابت لفظ بر معنا در انتقال پیام به مخاطب در اثر زبانی و نشانههای ادبی و دلالت انگیختهای و ناپایدار و غیر ثابت در پیوند بین نشانه و معنا در اثر ادبی مطرح است. 2ـ بر پایه معیار ساختی، تاثیر ساخت و روابط دستوری در شکلگیری پیام در اثر زبانی و عدم تاثیر ساختها و روابط در شکلگیری پیام در زبان ادبی جلوه میکند. 3ـ بر پایه معیار نقشی، ابلاغ معنا در اثر زبانی و القای معنا در اثر ادبی صورت میپذیرد. 4ـ بر پایه معیار ارزشی، پیوند اثر زبانی با مصداقهای عینی و پیوند پیام اثر ادبی با جهان درون متنی مطرح میشود. همچنین در این مقاله این نتایج به دست آمده است: الف) به یاری پژوهشی علمی و جامع و به کمک مطالعات زبانی، دانش نشانهشناسی و معیارهای علمی یاد شده، میتوان به اصول و مبانی فهم متن دست یافت. ب) آشنایی با مقتضیات ساختار دلالتی در فهم متن ایجاب میکند به ساختارهای زبانی، جنبههای زیباشناختی متن و بافت موقعیتی اثر دست یابیم. ج) بدون توجه به مباحثی مانند نظریه ارتباطی زبان و معیارهای نشانهای، ساختاری، نقشی و ارزشی، نقد و تحلیل متون ادبی و جنبههای تاویلپذیر آن تقریبا دشوار است. د) معنایی که به کمک روابط دستوری، نشانههای زبانی و ساختهای زبانی متنهای ادبی به دست میآید، پذیرفتنی نیست. ه) در اثر زبانی با «ابلاغ معنا» و در اثر ادبی با «القای معنا» سرو کار داریم. و) به نظر میرسد ابزار اصلی آفرینش شعر، هنجارگریزی معنایی است.
در حوزه مطالعات قرآني، بررسي واژگان دخيل معمولا با دو دشواري اصلي همراه است. نخست: محققان در بررسي اين واژهها، به مواردي بر ميخورند که ريشه و معناي دقيق آنها براي متقدمترين لغويان معلوم نيست. بنابراين هم فهم آيات مشتمل بر اين واژهها با ابهامات لغوي همراه است، هم اين سردرگمي لغويان متقدم، پيگيري ريشه اصلي واژه را دشوارتر ميسازد. دوم در توضيح اين واژهها عموما تعداد قابل توجهي روايات تفسيري وجود دارد که توضيحاتي تأويلي و مصداقي ـ و در موارد اندکي، توضيحات لغوي ـ درباره اين واژهها به دست ميدهند. اين دسته از روايات به سبب اساس و صبغه تأويلي غيرزبانشناختيشان، نه تنها به کار معناشناسي واژگان دخيل نميآيند، بلکه فهم خود آنها و کشف ارتباط مصداقهاي تأويلي مطرح شده در آنها با معناي لغوي واژگان، مستلزم آگاهي به معناي دقيق واژه دخيل است. با اين وصف اگر اين روايات را در کنار آيات قرآني مشتمل بر واژههاي دخيل به عنوان بخشي از متون مقدس يا ماثور به حساب آوريم، فهم دقيق آنها در گرو مطالعات زبانشناختي در باب ريشه و معناي واژههاي دخيل است. در اين نوشتار«سجيل» از واژگان دخيلي است که ريشههاي مختلفي براي آن پيشنهاد شده و روايات تفسيري مختلفي در توضيح آن وجود دارد. دستيابي به فهم دقيقي از اين واژه در درجه نخست مستلزم تحليل و نقادي ريشهيابيهاي زبانشناسان است. با تحليل اين ريشهيابيها ابتدا معلوم ميگردد که مناسبترين ريشه پيشنهادي، ريشه فارسي است. ضمنا نشان داده ميشود که پذيرش هر ريشه و معناي متناسب با آن چگونه بر فهم ما از روايات تفسيري و قبول يا رد آنها تأثير ميگذارد.
یکی از ترجمههای مشهور گلستان سعدی به زبان عربی، روضه الورد اثر محمد عطاءالله فراتی، دانشمند و ادیب سوری است. مترجم در این اثر با مهارت تمام در گزینش واژگان و برگردان دقایق و ظرایف متن گلستان کوشش نموده است؛ ولی گاه در فهم برخی عبارات دچار اشتباه شده و نتوانسته مضمون را بدرستی در ترجمه منتقل کند. در این نوشتار، نمونههایی از عبارات بحثانگیز گلستان با توجه به دیدگاههای صاحبنظران در باره آنها، بازنگری شده و توفیق مترجم در برگردان متن گلستان به زبان عربی در بوته نقد قرار گرفته است.
در این جستار، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر کهن ایرانی: طغرایی(515ﮪ) و منوچهری دامغانی(433ﮪ)، مقایسه و بررسی شده است. نخست به جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی، مختصری از زندگینامه طغرایی و منوچهری، ویژگیهای ادبی، فرهنگی و محیطی عصر و شعر دو شاعر اشاره کردهایم و سپس با روش وصفی ـ تحلیلی، به مقایسه تطبیقی وصف طبیعت بیجان و جاندار و شیوه پرداخت و تصویرسازی این موضوعات در دیوانهای طغرایی و منوچهری با ذکر نمونه و بیان اشعاری که اثرپذیری در آنها مشهود است، پرداختهایم.