در گفتوگویی که حضرت موسی(ع) در کوه طور با باری تعالی داشت، خداوند به او امر کرد که «فاخلع نعلیک، انّک بالواد المقدس طوی». این دیدار که در سوره طه گزارش شده، از دیرباز در میان مفسران و عارفان مجال بحث یافته است. این بحثها بیشتر بر دو محور جریان داشته است؛ نخست اینکه بهطور اساسی فلسفه این فرمان مبنی بر خلع نعلین چه بوده است و دیگر آنکه نعلین در این آیه، استعاره از چه مفاهیمی میتواند باشد. مفسرانی که مسلک عرفانی داشتهاند، در چرایی این امر الهی، لطایف و اشاراتی بلند یافتهاند و نعلین را نیز نمادی از مفاهیمی انتزاعی همچون خوف و رجا، تعلقات کونین، طبیعت و نفس، اسباب تلوین، صفات و افعال، محل الفصل و الوصل، قوه اتصال و انفصال، اشتغال به اهل و ولد، و ... دیدهاند. در این مقاله، پس از بیان پیشینه داستان که ریشه در عهد عتیق دارد، اصل دیدار براساس قدیمیترین مآخذ تفسیری نقل شده است. سپس درباره فلسفه خلع از منابع کهن، اطلاعاتی ارائه و آنگاه به ترتیب موضوعی به تنوع معانی استخراج شده از نعلین پرداخته میشود.
مؤلف، با استفاده از مراجع و مآخذ مختلف ادبی و عرفانی فارسی و مطالعه حضرت یوسف و زلیخاهای منثور و منظوم کتاب را به رشته تحریر درآورده است. پارهای از مطالب کتاب بدین قرار است: ۱. بیان عرفانی در مورد حسن و جمال یوسف علیهالسّلام و مقایسه آن با حضرت رسول : مؤلف، در ذیل این عنوان، در لطیفهای، یوسف را صدیق و محمد را محبوب میخواند و میگوید: پرده از جمال یوسف برداشتند تا همه کس او را آشکار ببینند، ولی پرده از جمال محمدی برنداشتند، چرا که محبوب بود و محبوب را شرط باشد در پرده نگاه داشتن... ۲. بیان آنکه حضرت رسول خود را نمکین خواند: اگر در دیگ دل تو دوستی حق تعالی و دوستی همه پیغمبران علیهالسّلام باشد، تا نمک محبت محمدی علیه الصلوات الابدی در آن دل نبود، شرف قبول الهی جل جلاله درنیاید... ۳. در بیان معنی غفلت : غفلت بر سه گونه است: مذموم، محمود و غیر مذموم و محمود. آن غفلت که مذموم است، غفلت از یاد حق تعالی است و آن غفلت که محمود است، غفلت از بدی است و آنکه غیر مذموم و محمود است، آن است که در این آیه بیان فرمود: «ان کنت من قبله لمن الغافلین» ؛ یعنی ای محمد من قصه میکنم به واسطه وحی خویش به تو این سوره یوسف را و به درستی که بودی پیش از این از جمله کسانی که مطلع نیستند، بر قصه یوسف، پس مراد از غفلت این جا نادانستن از مضمون این حکایت است و... ۴. مقدمه معاملات بنده: معاملات بنده از چهار وجه بیرون نیست؛ معامله با خلق ، معامله با دین (دنیا)، معامله با مولی و معامله با نفس . معامله با خلق، به مایه خلق و معامله با دنیا به سرمایه زهد و معامله با مولی تعالی، به راس المال شکر و معامله با نفس به دست مایه صبر است... ۵. در بیان نفس مکاره و سحاره و مطمئنه و اماره . ۶. در بیان مراتب بلا و محنت : متحملان بار بلا سه فرقهاند: بعضی، بلا میکشند و مینالند؛ اینها جزوعانند و بعضی دیگر بلا میکشند و مینازند و اینها صبورانند و سبب نازیدن ایشان آن است که در کشیدن بار بلا مشاهده مبلی کنند و فرقه سوم، آن است که بلا میکشند، ولی نه مینالند و نه مینازند و اینها صابرانند ...
نویسنده در این کتاب به ذکر حال و سرگذشت سه تن از پیامبران بزرگ و نامآوران دین سترگ ـ موسی و عیسی و محمد ـ پرداخته و افزون بر ذکر سرگذشت آنان، شمهای نیز از قوانین و احکام آنان را به طور ایجاز گردآوری کرده تا خواننده افزون بر اطلاع چگونگی بعثت و نشر دعوت و ابلاغ رسالت آنان به این مسئله مهم و اساسی و هدف عالی و غایی پیامبران نامبرده نیز آشنا گردد.
کتاب «اسرار التوحید» همانگونه که از نامش پیداست، در اصل به قصد بیان مقامات و احوال عرفانی شیخ ابوسعید نوشته شده، ولی بیگمان حاوی اطلاعات بسیار باارزش دیگر در باب تاریخ فکری، اجتماعی و سیاسی ایران است که به هیچوجه نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. نویسنده این کتاب محمد بن منور از نوادگان شیخ ابوسعید است که نسبش با سه واسطه به شیخ میرسد. ارزش ادبی این اثر تا بدان پایه است که خبرگان ادبی کشور، آن را یکی از سه متن برگزیده نثر فارسی دانستهاند. مبنای کار در این بازنویسی، چاپ و تصحیح استاد شفیعی کدکنی است. در اینجا اصل بر بازنویسی و سادهسازی متن بوده و دیگر دغدغه حفظ اصالت متن و ... در میان نبوده است.
تاریخ ادبیات در ضمن بیان تاریخ از دیدگاهی دیگر، فهرستی از اشخاص و آثار برگزیده است و مدخلی است برای مطالعات تکمیلی. کوشش نویسنده در این کتاب بر آن بوده تا مهمترین آثار شاعران و نویسندگان ایرانی از پیش از اسلام تا روزگار معاصر فهرستوار شمرده شود. طبعاً در این شمارش، تأکید بر آثاری است که آشنایی با آنها ضروریتر دانسته شده است.