کنايه و مثل دو مقوله زباني- ادبي مجزا و متفاوت و با تعاريف و کارکردهاي جداگانه هستند، اما همواره بسياري از کنايهها در کتابهاي مربوط به ضربالمثل و ذيل امثال فارسي درج و ثبت شدهاند و پژوهندگان، مثلنگاران و فرهنگنگاران، جز معدودي، در آثار خود اين دو را در هم آميخته و به تفاوتهاي اين دو هيچ اشارهاي نکردهاند. اين مقاله ميکوشد به استناد منابع موجود، به رغم دشواري تفکيک اين دو، با ملاکهاي مشخص و عملي تفاوتهاي کنايه و مثل را نشان دهد. ابتدا پس از طرح و بحث موضوع و ذکر پيشينه تحقيق، دو حوزه کنايه و مثل را تعريف و ويژگيها و انواع هر يک را تبيين ميکنيم تا کار مقايسه شباهت و اختلافهاي اين دو به آساني صورت پذيرد، سپس تفاوتها و شباهتهاي کنايه و مثل را مشروح و با ذکر مثالهاي کافي در چندين حوزه چون ايجاز، تشبيه، استعاره، اندرزگونگي، آهنگ، جنبه تجربي، دليلآوري، مورد و مضرب، محور جانشيني و دووجهيبودن بررسي ميکنيم. در پايان نمونههايي از کنايات نزديک به مثل و امثال کنايه مانند را با ملاکهاي عرضه شده، از هم تمايز ميدهيم. تاکنون جز اشاراتي پراکنده، به طور مستقل، به موضوع اين مقاله پرداخته نشده و اين مقاله ميتواند در حوزههاي مثلشناسي و مثلنگاري در ادبيات عامه و بلاغت و بيان در ادبيات رسمي کاربرد پيدا کند.
یکی از فرهنگهای معروف زبان فارسی که در دوره دوم فرهنگنویسی در هند نوشته شده، «بهار عجم» تألیف لالهتیک چندبهار است. تذکرهنویسان درباره زندگی او سخن چندانی نگفتهاند. این کتاب از جمله فرهنگهای شعری است که حدود ده هزار از مفردات، مرکبات و عبارات و امثله فارسی را دربر دارد و اغلب آنها را بر اساس شواهد شعری معنی نموده است و بین آنها بعضی کلمات عربی و هندی که فارسیان در آن تصرف نموده و به صورت فارسی آوردهاند، نیز دیده میشود. از ویژگیهای این فرهنگ یکی از آن است که بسیاری از ترکیبات فارسی را به عنوان یک مدخل مستقل و غالباً با ذکر شواهد شعری و با استفاده از حدود 200 دیوان شعر و کتاب نثر شرح داده است.
کنایه واژهای عربی است که در زبان فارسی نیز به کار میرود. هر گاه کلمه یا کلام طوری بیان شود که افزون بر معنی لفظی و حقیقی، معنای پوشیدهای نیز داشته باشد و مقصود همان معنای دوم مجازی باشد، از صنعت کنایه استفاده شده است. این کتاب از دو بخش عمده تشکیل میشود: گفتارهای تحلیلی درباره کنایه و فرهنگ کنایات. بخش اول شمال دیباچهای بر علم بلاغت، پیشگفتاری انتقادی ـ تحلیلی درباره پیشینه کنایه، تعریف و شرح کنایه، گفتاری پیرامون کنایه و استعاره تمثیلی، بحثی درباره بلاغت و کاربرد کنایه در ادبیات فارسی با عنوان «چرا کنایه»، تقسیمبندیهای کهن کنایه، کنایه در قلمرو زمان، ژرفاشناسی کنایه و .... است. بخش دوم فرهنگ الفبایی نمونههای متعددی از کنایات فارسی است که در حوزه شعر و نثر فارسی وارد شدهاند.
این مجموعه دربرگیرندهی 65 مقالهی دومین همایش پژوهشهای ادبی است. این همایش در سال 1381 به همت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه الزهرا برگزار گردید. مقالات عرضه شده در این مجموعه "زبان و ادبیات ایران باستان"، "ادبیات فارسی کلاسیک"، "ادبیات معاصر"، "زیباشناسی و بلاغت"، "نقد ادبی و ادبیات تطبیقی"، "زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزها"، "مطالعات زبانشناسی".
يكي از داستانهاي هفتپيكر نظامي، بهرامگور و كنيزش فتنه در شكارگاه است. اين داستان را نظامي از روايت بسيار ساده، كوتاه و طرح گونه و گذاري فردوسي گرفته، پرورده و بخش دومي بدان افزوده است. پس از نظامي اين داستان را اميرخسرو دهلوي (750-651) در هشت بهشت و عبدي بيك نويدي شيرازي (988-921( در هفت اختر آورده اند كه هر دو تقليد و نظريهاي از هفتپيكر نظامي است. اميرخسرو بخش مياني داستان را با تغييراتي اندك نسبت به روايت نظامي آورده و عبدي بيك بر دامنه تغييرات افزوده است. با مقايسه و تحليل اين چهار روايت در مييابيم كه هنر نظامي در داستانپردازي و عناصر و بنمايههاي داستاني و جنبههاي اخلاقي و رواني بر روايتهاي ديگر برتري دارد. اين مقايسه تنها از نظر ساختار روايي و داستاني است نه جنبههاي زباني و شگردهاي بياني و سبكي؛ تنها در پايان مقاله به عنوان نمونه، توصيف كنيز را از چهار روايت نقل ميكنيم تا خواننده خود به اين قياس دست زند. در آغاز مقاله نيز ضمن معرفي چهار اثر و گزارش چهار روايت ميكوشيم به كمك نموداري، نقش مايههاي داستاني را نشان داده و به وجوه شباهت و اختلاف روايتها بپردازيم.