گونهشناسي موجب شناخت بهتر، كاملتر و دقيقتر هر موضوعي است و يكي از روشهاي علمي به شمار ميآيد. داستانهاي فارسي با تمام وسعت، اهميت و گذشته آن، تاكنون طبقهبندي جامعي نشده است. ايراد اساسي طبقهبنديهاي موجود، به رغم تعدد و فراواني، آميختگي و دقيق نبودن آنهاست. اغلب طبقهبنديهاي انجام شده چون از يك ديدگاه يا اعتبار خاص صورت نگرفتهاند، موجب درهم ريختگي و آميختگي انواع داستانها شده است. اين مقاله، صرفا طبقهبندي، نقد و بررسي، شكلشناسي و گونهشناسي داستانهاي سنتي فارسي است. در اينجا پس از تبيين مساله و پيشينه آن، آراي مهمترين قصه شناسان و قصهپردازان ايراني را گزارش و نقد و بررسي ميكنيم، سپس آراي قصه شناسان غير ايراني را بررسي و ارزيابي ميكنيم تا وضعيت حال را توصيف و تشريح كرده باشيم. آن گاه بر اساس همين طبقهبنديها و با دادن نظم و سامان مناسب و برخي ملاحظات و توضيحات، طبقهبندي جامعي را به يازده اعتبار ارايه ميدهيم. اين طبقهبندي نقد، تحليل و تطبيق را در پژوهشهاي داستاني كلاسيك، سهولت ميبخشد. يازده اعتبار پيشنهادي عبارتند از: 1. قالب، 2. ساختار روايت، 3. مضمون و درونمايه، 4. حوادث، 5. هدف، 6. منشا، 7. پايان، 8. سطح ادبي، 9. قهرمانان، 10. نحوه ارايه، 11. حجم.
داستان امیر ارسلان رومی و ملکه فرخ لقا یکی از قدیمی ترین و پرماجراترین داستانهای کهن فارسی است که علاقمندان بیشماری داشته و دارد این داستان به قدری جذاب و دلنشین است که با وجود گذشت بیش از شصت سال از نقل آن هنوز برای خواننده تازگی دارد. کتاب حاضر تالیف محمد شعبانی است و در سال 1360 توسط انتشارات غلامعلی شعبانی به چاپ رسیده است
این مجموعه دربرگیرندهی 65 مقالهی دومین همایش پژوهشهای ادبی است. این همایش در سال 1381 به همت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه الزهرا برگزار گردید. مقالات عرضه شده در این مجموعه "زبان و ادبیات ایران باستان"، "ادبیات فارسی کلاسیک"، "ادبیات معاصر"، "زیباشناسی و بلاغت"، "نقد ادبی و ادبیات تطبیقی"، "زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزها"، "مطالعات زبانشناسی".
يكي از داستانهاي هفتپيكر نظامي، بهرامگور و كنيزش فتنه در شكارگاه است. اين داستان را نظامي از روايت بسيار ساده، كوتاه و طرح گونه و گذاري فردوسي گرفته، پرورده و بخش دومي بدان افزوده است. پس از نظامي اين داستان را اميرخسرو دهلوي (750-651) در هشت بهشت و عبدي بيك نويدي شيرازي (988-921( در هفت اختر آورده اند كه هر دو تقليد و نظريهاي از هفتپيكر نظامي است. اميرخسرو بخش مياني داستان را با تغييراتي اندك نسبت به روايت نظامي آورده و عبدي بيك بر دامنه تغييرات افزوده است. با مقايسه و تحليل اين چهار روايت در مييابيم كه هنر نظامي در داستانپردازي و عناصر و بنمايههاي داستاني و جنبههاي اخلاقي و رواني بر روايتهاي ديگر برتري دارد. اين مقايسه تنها از نظر ساختار روايي و داستاني است نه جنبههاي زباني و شگردهاي بياني و سبكي؛ تنها در پايان مقاله به عنوان نمونه، توصيف كنيز را از چهار روايت نقل ميكنيم تا خواننده خود به اين قياس دست زند. در آغاز مقاله نيز ضمن معرفي چهار اثر و گزارش چهار روايت ميكوشيم به كمك نموداري، نقش مايههاي داستاني را نشان داده و به وجوه شباهت و اختلاف روايتها بپردازيم.