یکی از کارهای لازم و ضروری که در زمینه شاهنامه پژوهی باید انجام گیرد، گردآوری و بررسی ابیات پراکنده شاهنامه در متون کهن فارسی است. هدف چنین پژوهشی در وهله نخست، یاری در تصحیح متن شاهنامه است. ازآنجاکه میان تاریخ انجام شاهنامه 400) ق) تا قدیمترین نسخه آن، فلورانس، (614 ق) بیش از دویست سال فاصله زمانی وجود دارد و از سده هفتم و هشتم کمتر از ده نسخه وجود دارد، مصحّح شاهنامه ناچار است در کار خود، غیر از دستنویسهای کتاب، از هر مأخذ دیگری که به تصحیح این متن یاری رساند، بهره بگیرد. از جمله این مآخذ جانبی، ابیات پراکنده شاهنامه در متون سدههای ششم تا هشتم است که دستنویسهای کهنی از آنها بر جای مانده است. این نوشتار، کتاب تاجالمآثر را به عنوان یک نمونه برجسته از این منابع برگزیده و بر آن است تا ابیات شاهنامه را از این کتاب استخراج و با متن شاهنامه مقابله کند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
شاهنامه فردوسی بزرگترین منظومه حماسی و تاریخی ایران و در شمار عظیمترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است. از شاهنامه افزون بر نسخ خطی گرانبها، چاپهای مختلفی در دست است. این نسخه با حروف متناسب، تصاویر متعدد با فهرست کامل مندرجات و فرهنگ لغات و مزایای دیگر مهیا شده است. در آغاز کتاب نیز مقدمه طبع معروف امیر بهادر در شرح احوال فردوسی که محتوی مقدمه بایسنقری مشهور به مقدمه جدید شاهنامه است و هجونامه معروف فردوسی درباره سلطان محمود و تاریخ و ترجمه سلطان محمود سبکتکین آورده شده است.
سیمای ابراهیم در مثنوی علاوه بر مقام نبوت، سیمای عارف کاملی است که در مبارزه با بت نفس، الگوی سالکان و مریدان بحر صفا گشته است. مولوی در داستان ابراهیم با توجه کامل به اشارات و دقایق قرآنی، به ذکر سرگذشت شیخ کاملی میپردازد که در میدان نظر و عمل سربلند و پیروز، مراحل فنای فیالله را پشت سر میگذارد و با اطمینان کامل به مرحله شهود بقا نایل گردیده و به مقام خلیل اللهی میرسد. ابراهیم از نگاه مولانا بیانگر سیر تخلی و تحلی و تجلی عارف است.
سيماي مسيح در مثنوي مولوي مطابق نقل قرآن مطرح شده است. مولانا ضمن بيان داستان ولادت مسيح و در گهواره سخن گفتنش، از آنچه بر مريم مادر او كه بيداشتن همسري به امر الهي بر مسيح باردار شده است و مورد سرزنش مردم واقع گرديده، سخن به ميان ميآورد و پس به ذكر احوال زندگي مسيح و معجزات او چون زنده كردن مردگان و شفاي بيماران و بيناكردن كوران و درخواست رسيدن مائده (غذاي آسماني) ميپردازد و در عين حال مولانا از بيان نتيجه عرفاني از احوال عيسي در نقل داستانها غافل نيست.