بهتازگی روایت تازهای به زبان یونانی از کارنامه اردشیر بابکان، که آن را کهنترین حماسه تاریخی منثور فارسی دانستهاند، یافته شده است. در واقع این روایت نویافته را میتوان خلاصهای از متن پهلوی کارنامه به شمار آورد که با سبکی کاملا متفاوت نوشته شده است. اختلاف سبک بیان این دو اثر چنان بارز است که مقایسه اساسیترین ویژگیهای ادبی آن دو متن را ناگزیر میکند و این مقایسه به روشنی نقش و حضور پراقتدار نویسنده متن پهلوی را در آرایش و تدوین آگاهانه و هدفمند داستان نشان میدهد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن در اختیار گذاشتن متن روایت نویافته یونانی و مقایسه آن با متن پهلوی، بکوشد تا کارنامه اردشیر بابکان را همچون متنی ادبی بازخوانی کند و ویژگیهای کلی آن را متمایز و پررنگتر سازد.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
در چند ماه اخیر دو گنجینه سکه اشکانی یکی در شمال و دیگری در غرب ایران کشف گردید که از لحاظ تصادف پیدایش آنها در یک زمان معین در دو محل مختلف باعث تعجب است. البته نام گنجینه آنهم سکه خاطر را متوجه افسانه های کهن که خمهای لبریز از طلای ناب است میسازد. در صورتیکه این دو گنجینه از حیث ارزش مالی و کمیت مورد علاقه نمیباشد بلکه ارزش علمی انها و کمک موثری که به تاریخ گذشته ایران و آثار هنری و توسعه علم سکه شناسی مینماید جالب است. بعلاوه هر دو قسمت از یک سری منظم از سکه های مشخصی نیست بلکه محتوی سکه های سلاطین متعدد با ضربهای متنوع و اوزان مختلف میباشد که طرز ضرب و علامات و مشخصات آن بسیار ممتاز است. محل اصلی پیدایش آنها را بطور صحیح و یقین نمیتوان تعیین نمود چون متاسفانه این سکه ها بطرز منظمی بدست ما نرسیده بلکه کاشف آن رعایت قانون عتیقات را ننموده و فقط به فروش آن پرداخته و از آن طریق بدست ما رسیده است ولی آنچه که محقق است دسته اول که محتوی سکه های دوره اول اشکانی است بانضمام سکه های دوره آخر سلوکی در گرگان نزدیک گنبدقابوس پیدا شده و دسته دوم که از سکه های اواسط دوره اشکانی تا نزدیک به آخر دوران آن سلسله میباشد در کرمانشاه نزدیکی پل ذهاب بدست آمده است.
مطالعه روابط و مشابهتهای مکتبهای ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار میرود. یکی از مناسباترین مکتبهای ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن میتوان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریهپرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهمترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریه شعر بزرگان ادب فارسی نیز میتوان دید. در تاریخ نقد و نظریههای ادبی، بوالو در میان سلسله شخصیتهای ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوارس قرار میگیرد که کتابی درباره فن شعر نوشتهاند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگیهای مهم حیات فکری و ادبی در فرانسه قرن هفدهم و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینه کتابهای فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرود فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسیترین اندیشههای ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشههای بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان میدهد که فن شعر بوالو را میتوان محوری برای مطالعه تطبیعی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.
هر چند دیوان انوری از مهمترین و دشوارترین متون شعر فارسی است اما تنها دو تصحیح از آن وجود دارد. نخستین بار استاد سعید نفیسی و دومین بار استاد محمدتقی مدرس رضوی این دیوان را به چاپ رسانیدهاند. چاپ نفیسی دارای اشکالاتی است و تصحیح تقی مدرس رضوی نیز علی رغم محاسن بسیار، خالی از اشکال نیست. در این مقاله ابتدا تاریخچه و چگونگی این دو تصحیح بیان شده است. آنگاه با معرفی دستهای از نسخههایی از دیوان که در دسترس هیچکدام از دو مصحح مذکور نبوده عملا با تصحیح برخی از ابیات نشان داده شده که مراجعه به این نسخ چگونه میتواند به تصحیح بهتری از متن دیوان کمک کند. با این همه، چون مراجعه به این نسخههای نویافته به تنهایی کافی شمرده نشده، بر اهمیت برخورداری از یک روش تحقیق نظاممند نیز تاکید شده است. از این رو فرایند تصحیح استدلالی مورد نظر در قالب شرح مراحل تصحیح یک بیت نمونه از دیدگاه روش شناسانه به اختصار شرح داده شده است.