كليم كاشاني، شاعري خلاق، معتدل و پرسخن است كه در همه انواع شعر، طبع آزمايي كرده، ولي شهرت اصلي وي در غزل سرايي است. غزليات كليم به جز ويژگيهاي مشترک سبک هندي، به دليل نيروي آفرينندگي شعري، تصرفات واژگاني و معنايي و گرايشهاي غنايي و حكمي از مختصات زباني، ادبي و فكري برخوردار است. هنر كليم در تصويرآفريني، نازک خيالي و مضمونپردازي است و از تمام امكانات بياني و بديعي به صورت معتدل، ساده و روشن استفاده ميكند و تصاوير شعري وي با وجود فشردگي، از ابهام و پيچيدگي بدور است. تشبيهات غزليات كليم را به سه دسته تقسيم كردهاند: گسترده، دور از ذهن و آفريده ذوق شاعر. كليم در غزليات خود، بيشتر از استعارههاي تشخيص حسي بهره ميبرد و گاهي با قدرت ابداع و تصرف در عناصر طبيعي حتي از موضوعات غيرشاعرانه، تصاوير بديع خلق ميكند. هر چند اسلوب معادله، از اصليترين صورتهاي شعري صائب است، اما وي را آغازگر اين شيوه ميدانند و يكي از شاخصهاي شعر وي هم بشمار ميرود. غزليات كليم به لحاظ فكري - انفسي بيانگر انديشه هاي غنايي و فلسفي اوست. بسامد واژهها و موتيفهاي خاص وي، نيز در بسياري از موارد نشانگر انديشههاي مايوسانه و شک آلود فلسفي است. يكي از مختصات اصلي غزليات كليم، همين كاربرد موتيفهاي خاص است، كه مركز ثقل تخيل است و نحوه نگرش وي را بيان ميكند. موارد ياد شده، در اين جستار با تجزيه و تحليل غزليات كليم و بهره جستن از پيشينه تحقيق و با ذكر نمونههايي بررسي شده است.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
کتاب حاضر، تلاشی است در راستای بازخوانی نظریههای ادبی و هنری 201 تن از شاعران سبک هندی و مطالعه تصویرسازیهای بدیع و نواندیشیهای سرایندگان این سبک در دوران صفوی. نگارنده، در ابتدای نوشتار خویش به «صائب تبریزی» پرداخته و صد غزل از وی را مورد واکاوی قرار داده است. وی سپس در فصل دوم به مطالعه آثار نوزده شاعر از جمله محتشم کاشانی،عرفی شیرازی، شیخ بهایی، رضیالدین آرتیمانی، کلیم کاشانی و فیض کاشانی پرداخته و در فصل سوم از 81 شاعر دیگر نام برده و آثارشان را بررسی کرده است. همچنین در آخرین فصل، صد نمونه از صد شاعر این طرز نوین ذکر نموده است.
روزنامه «طوفان» فرخي يزدي به مدت هشت سال از سال 1300 تا 1307 ش. منتشر ميشد و فرخي، خود بسياري از سرمقالات و بعضي از مقالاتات را مينوشت و بيشتر از نظر سبک انتقادي، گرايشهاي سياسي و پيام رساني در نثر مشروطيت اهميت داشت و طبعا شيوه نگارش و جنبه ادبي آن در درجه دوم اهميت قرار ميگرفت. نثر فرخي يزدي را به سه نوع ميتوان تقسيم کرد: نثر روزنامهاي، نثر توصيفي، ادبي و نثر منشيانه، اما نثر غالب وي همان نثر روزنامهاي (انتقادي، خطابي) است، که هر چند بيشتر تحت تاثير نثر روزنامهنگاري مشروطيت به ويژه روزنامهنويسي دهخدا بوده، به لحاظ امتيازات روزنامهنگاري و مختصات مقالهنويسي قابل توجه و بررسي است و در اين مقاله سعي ميشود به شاخصههاي مقالهنويسي، انواع نثر ويژگيهاي سبکي نثر فرخي پرداخته شود.
در این جستار، با تجزیه و تحلیل ابیات شش دفتر مثنوی و نیز با بهره جستن از دیدگاههای صاحب نظران و منتقدان، کوشش میشود، ضمن اشاره به دیدگاههای فلسفی، دینی و علمی درباره اعداد و نقش عدد هفت و چهل در ادبیّات فارسی، ابتدا کاربرد معنایی و ادبی اعداد هفت و چهل در مثنوی تحلیل، بررسی و ارزیابی و سپس بسامدهای آنها به صورت کمّی ارائه شود. اعداد هفت و چهل، متناسب با موضوع، در مفاهیم قلّّت،کثرت و مساوات در مثنوی به کار میروند. در بسیاری از موارد نیز به تناسب موضوع، از هردو عدد برای بیان مفاهیم عرفانی و خلق صورخیال و آرایههای ادبی استفاده میشود.