کتاب «کيمياي سعادت» خلاصه و ترجمه گونه ايست از «احياء علوم الدين» به زبان فارسي اثر ارجمند ابوحامد امام محمد غزالي. اين کتاب چهار رکن دارد که هر يک دربرگيرنده 10 اصل است. اين چهار رکن عبارتند از: عبادات، معاملات، مهلکات و منجيات. غزالي، اين اثر را با نثري قابل فهم براي همگان فراهم آورده است، تا بدان وسيله راه و رسم زندگي آموزند و از مهالک برهند و به سعادت دو جهان نايل آيند.
فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامى، تأليف محسن جابرى عربلو از اولين فرهنگنامههاى فقهى به زبان فارسى است. كتاب، مشتمل بر راهنماى اصطلاحات و يك مقدمه است. پس از آن اصطلاحات فقهى به ترتيب حروف الفبا شرح شده است. ابتدا معناى لغوى و اصطلاحى ذكر گرديده و درصورتىكه اختلافى در آراء اماميه و اهل سنت وجود داشته جداگانه ذكر شده است. كتاب با حمد و ستايش خداوند كه بشر را خلق و براى رستگارى او احكام و دستوراتى جامع را در كتاب آسمانى و احاديث خاتم پيغمبران و اوصياى گرامىاش مقرر و و او را به تفقه در دين و استنباط احكام از آن منابع امر فرموده، آغاز شده است. در مقدمه، به بيان معناى «لغت» و «اصطلاح» و تفاوت اين دو، با ذكر مثالهايى پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، اصطلاح در هر علم بهمنزله كليد حل معماى آن فن بشمار مىرود و اگر مبتدى در يك علم از آن بىخبر باشد و آن را نداند، پيشرفت و موفقيتى در آن زمينه نخواهد داشت. نویسنده ابتدا متذكر مىشود كه در اين كتاب مانند فرهنگهاى فارسى، كلمات و اصطلاحات به ترتيب حروف تهجى ترجمه و تفسير شده است و براى پيدا كردن يك اصطلاح بايد حروف اول آن را مورد توجه قرار داد. در ذيل اصطلاحات، مشتقات آنها و گاهى كلماتى كه مرادف با آنها هستند، بهطور مشروح بيان شده است و سپس در سلسله مراتب اصطلاحات و ترتيب لغات، آنها مجدداً بهطور خلاصه ذكر گرديده و بدون شرح و تفصيل، به اصطلاحات يادشده ارجاع شده است تا تكرار لازم نيايد؛ مانند: «معير» و «مستعير» كه به «عاريه» ارجاع داده شدهاند. يادآورى اين مطلب لازم است كه فرهنگ اصطلاحات، يك كتاب لغت است و كتاب لغت هم مقتضياتى دارد و بايد ماهيت مخصوص خود را دارا باشد. نویسنده، با توجه به اينكه ذكر مباحث مفصل علمى و مسائل دقيق فقه در ذيل اصطلاحات از صلاحيت و حدود فرهنگ خارج است، از طرح اينگونه مباحث خوددارى كرده و خواننده را به كتب علمى كه به طرح تخصصى اين مباحث پرداختهاند ارجاع داده است. البته اگرچه كتاب به لحاظ توضيحات ارزشمند است، اما در مقايسه با فرهنگنامههاى عربى مشاهده مىشود كه بعضى از اصطلاحات فقهى ذكر نشده است؛ بهعنوان مثال در حرف واو، اصطلاحاتى مانند «الوضوء»، «الوصيف» و «الوصيلة» ذكر نشده است و لذا نيازمند تكميل مىباشد. شيوه تدوين فرهنگنامه بدين ترتيب بوده كه معنى هر اصطلاح، نخست در لغت مورد مطالعه قرار گرفته و از فرهنگهايى مانند: لسان العرب، الصحاح، قاموس، نهاية اللغة، المصباح المنير، التعريفات، كشاف اصطلاحات الفنون، لغتنامه دهخدا، فرهنگ معين و... استفاده شده است. پس از آن به بيان معنى اصطلاحى و تجزيه و تحليل آن از نظر فقهاى مذاهب خمسه پرداخته شده و بهقدر امكان و در حدود توانايى، آراء و عقايد فقهاى بزرگ بررسى شده و تعريف مشهور بين فقها بيان گرديده است. در موارد اختلافى نيز نمونههايى از تعريفات فريقين نقل شده و اگر فقيهى نظر خاصى ابراز نموده كه برخلاف اجماع يا مشهور است، به آن اشاره شده است. در آخر نيز چون مصطلحات فقه، موضوعات احكام يا نفس احكام مىباشد، براى روشن شدن مطلب غالباً ً به حكم اشاره شده است. از آنجا كه غرض، ترجمه و تفسير كلمات و اصطلاحاتى بوده كه در كلام شارع؛ يعنى كتاب و سنت به كار رفته است، احياناً آيات يا احاديثى نيز بهعنوان دليل حكم ذكر شده است تا مطلب كاملاً معلوم و واضح گردد. نویسنده همچنين در شرح و بيان معنى لغوى و اصطلاحى كلمات كوشيده است تا مناسبت و ارتباطى را كه بين دو معنى وجود دارد، خاطرنشان كند و وجه تسميههايى را كه اهل لغت و فقها نوشتهاند، بهطور خلاصه نقل كند. در اين قسمت نيز از كتابهايى نظير تذكرة الفقهاء، الحدائق الناضرة، مسالك، شرح لمعه، مكاسب، جواهر الكلام، رياض المسائل، مفتاح الكرامة استفاده شده است.
زاد آخرت يکي از آثار فارسي ابوحامد محمّد غزالي و ترجمه ي کتاب ديگري از او به نام بداية الهدايه است که فصولي درباره ي برخي از مباحث کلامي بدان افزوده شده است. اين کتاب که گزيده اي از قسمت هاي مختلف کيمياي سعادت است، در سال هاي 1268ق. و 1276ق. در هند به شيوه ي چاپ سنگي به طبع رسيده است. در سال 1352ش. مراد اورنگ زاد آخرت را از روي نسخه اي بي تاريخ به شماره ي 5552 متعلق به کتابخانه ي مجلس شوراي اسلامي به چاپ رساند.
اخیراً کتابی زیر عنوان املا، نشانهگذاری و ویرایش، نوشته دکتر خسرو فرشیدورد، استاد قدیمی و نامبردار دانشگاه تهران به وسیله انتشارات صفی علیشاه منتشر شده است. با مروری بر این کتاب کمحجم، لیکن پرمحتوا دریافتم که هنوز در این اقلیم کسانی هستند که از سردرد و اخلاص، به زبان فارسی و فرهنگ دیرپای این سرزمین میاندیشند و با تکیه بر رسمالخط فارسی براساس زبانشناسی و دستور جدید، بر پرکردن خلاءها و از میان بردن خطرهایی که متوجه خط و زبان فارسی است همت میگمارند.
گندم و نان و متعلقات آنها در ادب فارسی و فرهنگ ایرانی و اسلامی بازتابی بس گسترده و شگرف دارد. این دو موهبت الهی قوت غالب آدمی و مایه زندگی و آرامش اوست. قداست و حرمت این دانه بهشتی، همچون آب که مایه حیات هر موجود است، در نزد همه جهانیان با ابدیت پیوندی جدایی ناپذیر دارد. همه ادیان به آن به دیده حرمت نگریستهاند و از آن به عنوان یک پدیده فرخنده یاد کردهاند. در تعالیم اسلامی و حدود الهی و قرآن کریم هم جایگاهی ویژه دارد. در نسکهای اوستا، زبور داوود، اسفار تورات (عهد عتیق) و آیات انجیل نکات و اشارات و امثال و شواهد زیبا در این مقوله میتوان یافت. اما بازتاب گندم و نان در ادب فارسی حسی فراگیر و جامعالاطراف دارد و گمان نمیرود که در هیچ فرهنگی همچون فرهنگ و ادب ایرانی بدین بالندگی و گستردگی از آن یاد شده باشد.