ساخت فعل یکی از مهمترین مقولههای دستوری در زبانهای ایرانی است. مقایسه ساخت فعل در زبانها و گویشهای ایرانی میتواند بیانگر پیوند این زبانها و بستگی آنها به یک شاخه زبانی، یعنی زبانهای ایرانی باستان باشد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، یکی بررسی چگونگی ساخت فعل در زبان بلخی و دیگر حصول به این نتیجه است که آیا ساخت فعل در این زبان با دیگر زبانهای ایرانی میانه از هماهنگی و ارتباط کافی برخوردار هست یا خیر؟ برای انجام این پژوهش از دو مجموعه اسناد و متون بلخی گردآوری پروفسور نیکلاس سیمز ویلیامز بهره بردهایم. نتایج حاصل، بیانگر پیوند زبان بلخی با دیگر زبانهای ایرانی میانه شرقی است.
فی هذا الکتاب ثمانی قضایا تمثل فروع اللغة المختلفة؛ من نحو و صرف و أصوات و دلالة. و فی تناول المؤلف لهذه القضایا حاولت الربط بین ما قاله القدماء و ما قاله اللغوین المحدثون، بغیة تأکید أن ما یسمی بالنحو التقلیدی بنی فی معظمه علی اساس عقلی.
روش زندهیاد فقیهی در تدریس دستور زبان فارسی بر این بود که در هر جلسه درس، مبحثی را مورد بررسی قرار میداد و پس از اطمینان از اینکه شاگردان درس را دریافتند، خلاصه آن را املاء میکرد و شاگردان مینوشتند. در نتیجه پس از یک یا دو سال تحصیلی که تدریس یک دوره دستور به طور میانجامید، هر یک از دانشآموزان جزوهای مشتمل بر اصول مطالبی که خوانده و تجزیه و ترکیبها و دیگر تکالیف را در دست داشتند. این جزوهها با مختصری تصرف و تغییراتی به صورت این کتاب درآمده است.
کتاب ارزشمند ” ماتیکان یوشت فریان”، از شگرفترین و دلچسب ترین یادگارهای نیاکان ماست که به زبان فارسی میانه و در زمان کشورداری ساسانیان نوشته شده است. “یوشت”، پسر یا شاید از نوادگان “فریان” بود. فریان همان بزرگمردیست که به “زرتشت”، پیامبر ایران باستان؛ یاوری هایی داده و زرتشت در ” گاتهای جاودانه خویش از او نام برده و از خداوند خواهان برکت و بزرگی این شخص و بازماندگان او شده است. داستان چنین است که جادوگری به نام “اخت” به شهر “پرسش گزاران” آمده و کوشش میکند تا این شهر را نابود کند. اما از آنجا که این شهر (شاید بخاطر دعای زرتشت برای خاندان فریان تحت حمایت فر ایزدی و فرشتگان خداست، هیچ نیرویی توان نابودی آن را ندارد مگر نیروی نادانی و نبود دانش. اخت با این آگاهی وارد شهر شده و از داناترین جوان شهر که یوشت فرزند (یا نواده) فریان است، سی و سه پرسش را مطرح میکند. کافیست که یوشت تنها یکی از آن پرسشهای شگفت انگیز را نتواند پاسخ دهد تا فره از شهر دور شده و اخت با یاری سپاهیانش شهر را به نابودی بکشاند. این پرسشها گاه فلسفی، گاه زرتشتی، گاه از گروه اندرز و اخلاقی، گاه از اطلاعات عمومی، گاه از علوم فیزیک و ریاضی و گاه پرسشهایی بچه گانه است. با پیروزی یوشت بر اخت، یوشت جاودانه شده و در روایات بعدی ایرانیان از او به عنوان یکی از یاوران سوشیانت (منجی) در آخرالزمان نام برده می شود. این ماجرا هشتاد سال پس از مرگ زرتشت روی میدهد…
جمشيد شخصيتي اسطورهاي است که به دليل ارتکاب به گناهي که ماهيت آن دقيقا مشخص نيست در بيشتر روايات ايراني، قدرت، پادشاهي، فره و جاودانگي خويش را از دست ميدهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسيله ضحاک ديو کشته ميشود. در منابع آمده است که فرمانروايي جم عموما دوراني به شمار ميرفته که در آن سعادتي مطلق عاري از آميختگي حکمفرما بوده است، اما اين شکوه و قدرت جاويد بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بين ميرود و چهره درخشان جمشيد که به عنوان يکي از بهترين پادشاهان اساطيري قلمداد شده بود، تاريک ميگردد و دوران طلايي فرمانروايي اش به پايان ميرسد. روايات به جا مانده از سرانجام او و علت هبوطش تصويرهاي بسيار متفاوتي از او ارائه ميدهد. در يک روايت او و خاندانش يزدان پرست معرفي ميشوند و در روايتهاي ديگر پادشاهي کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: يکي خوردن و خوراندن گوشت و ديگري ادعاي خدايي و سرکشي از بندگي اورمزد. در اين مقاله سعي شده است تا گوشههاي تاريک سرانجام اين پادشاه آرماني کهن بازسازي شود و روايتها در منابع گوناگون با يکديگر مقايسه و بررسي شود و ريشه اين تفاوتها به دست بيايد. همچنين اين مساله که آيا حقيقتا جمشيد مرتکب گناه شده است نيز به چالش کشيده شود و با کنار هم گذاشتن روايات منابع و نظرات گوناگون به بررسي آن پرداخته ميشود.