نوع نگاه نويسندگان رمان جنگ دهه 60 به پديده جنگ و همچنین درونمايه این رمانها، حاکی از وجود سه ديدگاه و گرايش موافق، مخالف و بيطرف يا «نگاه سوم» نسبت به جنگ است كه در ادبيّات داستاني و به ويژه رمان اين دهه نمود يافته است. نويسندگان موافق جنگ، عمدتاً نويسندگان جوان و تازه كاري هستند كه پس از انقلاب، به نويسندگي گرايش بيشتري يافتهاند. هدف اصلي اين نويسندگان و داستانهاي آنها، ستايش پايداري و دفاع از ميهن، تهييج و تقويت روحيه سلحشوري و انجام رسالت عقيدتي و دفاع از ارزشهاي انقلابي و اسلامي در خصوص جنگ است. از جمله اين آثار ميتوان به رمان «نخلهاي بيسر» از قاسمعلي فراست اشاره كرد. نويسندگان مخالف جنگ، عمدتاً از نويسندگان كهنهكارتر و با تجربهاي هستند كه كار نويسندگي را از سالهاي پيش از انقلاب آغاز كردهاند. اين گروه از نويسندگان، به جنگ نگاه ارزشي ندارند و معمولاً وارد جبهه نميشوند و بيشتر به جنگ شهرها، مهاجرت و تبعات منفي آن در زندگي فردي و اجتماعي مردم ميپردازند. از جمله اين آثار ميتوان به رمان «زمستان 62» از اسماعيل فصيح اشاره كرد. نويسندگان بيطرف يا «نگاه سوم»، دسته كوچكتري از نويسندگان دهه 60 را تشكيل ميدهند كه در پارهاي از آثار خود، به موضوع جنگ پرداختهاند و در واقع به دور از انكار يا جانبداري، تنها به گزارش آن بسنده كردهاند. از جمله اين آثار ميتوان به رمان «زمين سوخته» از احمد محمود اشاره كرد. از جمله ويژگيهاي رمانهاي جنگ دهه 60 می توان به مواردی چون حادثه محوربودن داستان، تأثيرپذيري شخصيّتها از فرهنگ عاشورايي، عدم پرداخت هنري و گزارشگونه بودن حوادث، كمبود كشمكش و هول و ولا، وجود الگوهاي تكراري، وجود ردّپاي آشفتگيهاي ناشي از انقلاب و ... اشاره کرد.
کتاب ادبیات حزبی و نظریات لنین درباره ادبیات و هنر ترجمه مهدی سپهر است که در سال 1358 توسط انتشارات شباهنگ به چاپ رسیده است.
کتاب سفینه المحمود اثری از محمود ميرزا قاجار به كوشش دكتر خيام پور در دو جلد اين كتاب به احوال و شخصيت و افكار فتحعليشاه قاجار و جامعه شناسي دوران وي ميپردازد ...محمود ميرزاي قاجار در كتاب خويش "سفينه المحمود" حدود مملكت آذربايجان را با دقت تمام ترسيم كرده است. وي حدود شمالي آذربايجان را به دربند در داغستان روسيه و گرجستان در قفقاز؛ و حدود غربي آذربايجان غربي را در غرب به ارزروم (ارضروم) در شمال شرق تركيه مي رساند. او شهرهاي اوردوباد، ايروان، قره باغ، شكي، شروان، دربند، قبه، باكو، بيلقان در قفقاز و همچنين شهر تالش در ساحل درياي خزر، شهر همدان و شهر فعلا كردنشين ساوجبلاق (مهاباد) در شمال غرب ايران را از شهرهاي معروف مملكت آذربايجان دانسته است. وي مي گويد: «مملكت آذربايجان و تشخص ولايات آن: در ابتدايش از رودخانه قيزيل اوزن است و انتهايش به گرجستان متصل، از طرفي به ارزنه الروم و دربند. معروف به چند شهر است، اعظم [آنها] دارالسلطنه تبريز. قصبات و شهرهاي معروفش به اين تفصيل است: اردبيل، اهر، مشكين، سراب، خلخال، تبريز، مرند، اردوباد، ساوجبلاق، سلماس، خوي، نخجوان، ايروان، گنجه، قره باغ، شكي، شروان، دربند، قبه، بادكوبه، تالش، بيلقان، ارومي، صائين قلعه، همدان. اهل آن ديار به صداقت معروفند و اغلب ترك زبانند...
مطالعه مکتبهای ادبی جهان و مقایسه و تطابق آنها با ادبیات فارسی یکی از شیوههایی است که محقق را به سوی وادی ادبیات تطبیقی رهنمون میگردد. در مقاله حاضر جلوههایی از مکتب باروک در رباعیات خیام بررسی میگردند. درونمایههای اصلی هنر باروک مانند حرکت و پویایی، بیثباتی زندگی و دنیا، بهرهبردن از لحظات گذرای عمر، عصیان و سرکشی و مضمون مرگ پیوند شگفتآوری با اندیشه و اشعار خیام دارند. تعداد بیشماری از رباعیات خیام پیرامون این مضامین دور میزنند که نمونههایی چند از آن در این تحقیق گردآوری شدهاند.
نوع ادبی چیستان ـ که از گذشته تاکنون در میان همه فرهنگهای بشری قدمت بسیاری دارد ـ پیشینه مکتوب آن در فرهنگ و ادب فارسی، به ادبیات پیش از اسلام و به دوره زبان اوستایی بازمیگردد؛ اما در ادبیات شفاهی از گذشتههای دور در میان همه اقوام و خرده فرهنگهای ایران و از جمله قوم کرد و به ویژه مردم ایلام رواج داشته است. از مهمترین دلایل رواج سنت چیستانگویی در فرهنگ و زبان ایلامی میتوان به جنبه سرگرمی، خلاقیتبخشی، باریکبینی، تقویت تفکر و حافظه، تشحیذ ذهن و اندیشهورزی آن اشاره کرد. در یک نگاه کلی میتوان چیستانهای عامه ایلامی را متناسب با اجزاء سازنده آنها در شش گروه با موضوعاتی همچون گیاهان و میوهها، حیوانات و اجزاء حیوانی، انسان و حالات و اجزاء انسانی، ابزار و محصولات ساخته بشر، عناصر و اجزاء طبیعی و علوم و معارف بشری طبقهبندی کرد.