مانندگي ترکيبات و اصطلاحات و برخي ويژگيهاي حوزه سبکشناسي، در بين شاعران مکتب اران و آذربايجان، خصوصا خاقاني و نظامي، نكتهاي است كه عوامل جغرافيايي را نبايد در پيدايش آنها ناديده گرفت. به همين سبب است که برخي تشبيهها و کنايات و ... در شعر خاقاني و نظامي و برخي شاعران آذربايجان تقريبا منحصر به فرد است. آنچه در اين مقاله از نظر خوانندگان ميگذرد، تحليل چند تصحيف فراگير، در شعر خاقاني است که اين تصحيف در شعر نظامي نيز مشهود است. با توجه به اينکه تصحيف مورد بحث، زاده ترکيبي است که اين ترکيب، تقريبا ويژه خاقاني و نظامي و مجيرالدين بيلقاني و برخي شاعران ديگر بوده، اين ترکيب خاص براي کاتبان و برخي مصححان، غريب به نظر رسيده و همين امر سبب ايجاد تصحيف در اين گونه ترکيبها شده است.
به عقیده بسیاری از محققان، شعر کمتر شاعری به اندازه نظامی دچار تحریف و تصحیف شده است و علت عمده آن نیز توجه بیش از حد عموم مردم به خمسه اوست. در این تحقیق بیتی از اقبالنامه نظامی را براساس برخی منابع تاریخی تصحیح کردهایم. همچنین به تحلیل و بررسی یک تصحیف مهم در فرهنگهای فارسی پرداختهایم.
تصحیف را از دو منظر ـ منظر رسمالخط فارسی و منظر بلاغی ـ میتوان تعریف کرد و تعریف دوم ریشه در تعریف اول دارد. اصطلاح تصحیف را، پیش از آنکه در کتابهای بلاغی آید، ادیبان و زبانشناسان و فرهنگنویسان، غالباً در کنار تحریف، فراوان به کار بردهاند. حمزه بن حسن اصفهانی (وفات: 360) شاید نخستین کسی بوده باشد که کتابی مستقل درباره تصحیف نوشته است.
سیمای ابراهیم در مثنوی علاوه بر مقام نبوت، سیمای عارف کاملی است که در مبارزه با بت نفس، الگوی سالکان و مریدان بحر صفا گشته است. مولوی در داستان ابراهیم با توجه کامل به اشارات و دقایق قرآنی، به ذکر سرگذشت شیخ کاملی میپردازد که در میدان نظر و عمل سربلند و پیروز، مراحل فنای فیالله را پشت سر میگذارد و با اطمینان کامل به مرحله شهود بقا نایل گردیده و به مقام خلیل اللهی میرسد. ابراهیم از نگاه مولانا بیانگر سیر تخلی و تحلی و تجلی عارف است.
سيماي مسيح در مثنوي مولوي مطابق نقل قرآن مطرح شده است. مولانا ضمن بيان داستان ولادت مسيح و در گهواره سخن گفتنش، از آنچه بر مريم مادر او كه بيداشتن همسري به امر الهي بر مسيح باردار شده است و مورد سرزنش مردم واقع گرديده، سخن به ميان ميآورد و پس به ذكر احوال زندگي مسيح و معجزات او چون زنده كردن مردگان و شفاي بيماران و بيناكردن كوران و درخواست رسيدن مائده (غذاي آسماني) ميپردازد و در عين حال مولانا از بيان نتيجه عرفاني از احوال عيسي در نقل داستانها غافل نيست.