نقش تأنیث در زبان عربی، چشمگیر است؛ چه به لحاظ واژگانی که در زیرمجموعه مؤنثهای سماعی قرار میگیرند و یا مؤنثهایی که دارای علائم تانیثاند، حال ، تأنیث آنها از نوع حقیقی باشد یا مجازی. در همین سمت و سوی، آن دسته از مؤنثهای سماعی که در جرگه واژگان دو وجهی قرار میگیرند و از بسامد درخوری بهرهوراند، جای قابل ملاحظه خود را دارند، همچنانکه تأنیث در دستور زبان عربی ـ به تبع واحدهایی که زبان از آنها تشکیل شده ـ نیز حیطه پروسعتی را از آن خویش دارد. این پژوهش، چندوچون این ویژگی زبانی را مطمح نظر دارد.
موضوع کتاب بدایه العربیه دوره صرف و نحو زبان عربی برای سال اول دبیرستانهاست که مطابق برنامه جدید وزارت فرهنگ در سال 1334 توسط محمدتقی کمال تالیف شده است
سهیل محسن افنان را جز از طریق آثارش نمیشناسیم. وی علاوه بر تدوین واژه نامه فلسفی و نگارش کتابهای پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی و ابن سینا: زندگی و آثار او، ترجمه فارسی دو اثراز یونانی نخست درباره هنر شعر ارسطو و سپس ایرانیان آسخیلوس را نیز در آثار خود دارد. افنان در کتاب حاضر ( پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی ) در پی آن است که سیر پیدایش و تحول اصطلاحات فلسفی در زبانهای فارسی و عربی را نشان دهد. وی برای نیل به این مقصود به بررسی تاریخ تحول و تطور زبان علمی عربی و فارسی از طریق مطالعه آثار ادبی این دو زبان، نخستین ترجمه ها از متون یونانی و نیز مکتوبات علمی در زمینه های فلسفه، عرفان، کلام، منطق و حتی پزشکی و ریاضی می پردازد. افنان که نثر عربی را بر دو قسم دینی و غیر دینی می داند، بر آن است که منشاء زبان و اصطلاحات فلسفی باید نثر غیر دینی باشد. وی نشان می دهد که بسیاری از اصطلاحات فلسفی که توسط مترجمان آثار یونانی بکار برده شد، نخست در آثار نویسندگان نثر غیر دینی چون عبدالحمید و ابن مقنع دیده می شود. به عقیده افنان مترجمان اگرچه به لحاظ زبان و واژگان متأثر از ادبیات غیر دینی بودند، اما از نظر فن ترجمه، روشهای مترجمان آرامی در ترجمه متون یونانی به سریانی را برگزیدند. او بر باور است که زبان فارسی در راه ساختن زبان و اصطلاحات فلسفی مسیری متفاوت از عربی پیموده است. در زبان فارسی اگرچه در قیاس با عربی فعالیت کمتری نسبت به ترجمه از یونانی صورت گرفته است، اما این زبان بر خلاف عربی از تمام امکانات زبانهای هندی – اروپایی در جعل ترکیبات و انتقال مفاهیم انتزاعی یونانی برخوردار است. وی اصطلاحات فارسی ابن سینا در دانشنامه علائی را نمونه ای ارزشمند از این توانایی زبان فارسی می داند.
ساختار قصيده عربي، به همانگونه كه بود، ساختاري شد ماندگار اما با گذشت زمان، پارهاي از ويژگيهاي آن به چالش كشيده شد. بويژه پديدار شدن گونهاي ديگر از قالبهاي شعري كه در مرز شعر عاميانه و فصيح قرار داشت و پرتنوع بود و ايقاعي بس خوش داشت، با ظرفيت شگفت برانگيزي براي طرح عواطف غرامي و وصف زيبايهاي طبيعي، در مقابل سبك ديرپاي قصيده قامت برافراشت، ولي آنچه در دوره معاصر رخ داد ضلع سوم اين مثلث تغيير را كامل ساخت ـ تغييري كه ميرود تا ويژگيهاي دروني و بيروني فخيمترين و كهنترين قالب شعري عرب را بستر تجزيههاي بياني متفاوت و نوتري سازد.
پيشرفت متداوم علوم و دستيابي پيوسته به يافتههاي نوين و در نتيجه پديدار شدن کلمات و تعابير تازه و نوظهور و تداول رو به فزوني اصطلاحات علمي و فني در رشتههاي مختلف توجه دانشمندان علوم لساني را در جهان عرب، بويژه از سده بيستم به اين سوي، سخت به خود معطوف داشته است. هرچند از زمان طهطاوي تاکنون با هدف توانمندسازي و توسعه زبان عربي کوششهايي فردي و سپس گروهي در حال انجام بوده ولي براي دستيابي به نتايج بهتر بيشترين توجه به اين امر معطوف شده است که با توجه به ساختار خاص اين زبان، چگونه ميتوان دامنه تمهيدات شناخته شده و متداول را گسترش داد و با نيم نگاهي به تمهيدات ديگر زبانها چگونه ميتوان ابزارهاي واژه پرداز تازهاي را تجربه کرد.