این مقاله اشاره به محبوبیت و مشهوربودن سعدی در دوران حیات خود دارد که به گواهی اسناد و مدارک موجود چندسالی پس از انتشار گلستان، نام سعدی در قلمرو زبان فارسی که در آن روزگاران از بنگاله تا روم شرقی گسترده بود، طنینافکن میشود و در گوشه و کنار این حوزه گسترده به اشعارش استناد میکرده و او را به بزرگی میستودهاند. در این مقاله با بررسی چهار کتاب که در قرن هفتم و دهه نخست قرن هشتم در روم و بغداد و دهلی نوشته شدهاند میزان نفوذ سخن سعدی، نشان داده شده است.
بوستان، همتای جاودانهی گلستان، با این تفاوت که منظوم است. این منظومهی چهارهزار بیتی همانند گلستان داستان به داستان و مواعظ شیرینی در آغاز یا انجام هر داستان در آن آمده است. وزن این منظومه، همانند شاهنامهی فردوسی (بحرمتقارب) است. این اثر درخشان هممانند گلستان مخاطب عام و خاص دارد و مطبوع هر طبعی است، و بیش از هفتصد سال است که در اقلیم فارسی زبان (علاوه بر ایران، شبه قارهی هند، افغانستان و آسیای میانه به ویژه سمرقند و بخارا و تاجیکستان) در مکتبخانهها و سپس در عصر جدید در آموزشگاهها و مدارس عالی و دانشکدهها کتاب درسی آموزشی است و مهمترین درسی که میدهد درس زندگی است. بوستان مشتمل بر 10 باب است : 1. در عدل و تدبیر و رای 2. در احسان 3. در عشق و مستی و شور 4. در تواضع 5. در رضا 6. در قناعت 7. در عالم تربیت 8. در شکر بر عافیت 9. در توبه و راه صواب 10 .در مناجات و ختم کتاب.
نویسنده در این کتاب کوشیده در ادبیات این مرزوبوم، آسیبشناسی سیاسی کند یا بهنوعی فرهنگشناسی سیاسی کرده است. در واقع این نوشتار در پی بازشناسی فرهنگ سیاسی ایران از راه بررسی ادبیات فارسی است. ادبیات هر ملت آیینهای است که در آن میتوان نیک و بد، اندیشه و آرمان و گوارا و ناگواری را که بر آن ملت رفته است، به تماشا نشست. چند پرسشی که کانون جستارهای این کتاب بوده از این قرار است: مهمترین مؤلفههای فرهنگ سیاسی ایران در ادبیات فارسی چیست؟ آیا این عناصر با توسعه سیاسی سازگاری دارند؟ کدام یک از شرایط و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و تاریخی ایران، در شکلگیری اینگونه فرهنگ سیاسی نقش اصلی را دارا بوده است؟ برای یافتن پاسخ به این پرسشها، به جستجو در دو حوزه ادبیات عامیانه و ادبیات رسمی پرداخته شده است.
در در مجله فرهنگنویسی (شماره4، بهمن 1390، ص 133 ـ 145) دکتر سجاد آیدنلو درباره معنی چهار ترکیب موجود در شاهنامه، که از فرهنگها فوت شده است، بحث کردهاند. از جمله آنها «کلاه عادی» است. به نظر ایشان «عادی» در داستان عامیانه و نقالی به معنای «پهلوان»، «دلاور»، «بلند بالا» و «پرتوان» به کار رفته است. بنابراین «کلاه عادی» به معنی «مغفر بزرگ، شکوهمند و پهلوانانه» است. عادی به معنی مذکور درست است، هر چند باید آن را کاملتر کرد، ولی معنای پیشنهاد شده برای «کلاه عادی» به نظر درست نمیآید. در فرهنگها، یکی از معنیهای «عادی» را «منسوب به قوم عاد» نوشتهاند.
بررسي استفادههاي شعرا و نويسندگان بزرگ از نوشتههاي پيشينيان خود و تعيين ميزان اخذ و اقتباس و انفعالات آنان از نگاشتههاي گذشتگان، ميتواند ما را به شناخت هرچه بيشتر آن شعرا و نويسندگان مدد رساند. هرچند يافتن همه سرچشمهها وآبشخورهاي فكري يك شاعر يا نويسنده ممكن نيست؛ اما جستجو و تفحّص در اين باره تا حد مقدور ميتواند بخشي از مآخذ و منابع مطالعه و زيربناي تفكرات او را براي ما آشكار سازد. در اين پژوهش، تعدادي ازحكايات كليات سعدي مورد تحقيق و تفحص قرار گرفته و تا حد مقدور كوشش شده است كه مآخذ احتمالي سعدي و نحوها ستفادههاي او از آثار گذشتگان و نتايجي كه از اين داستانها گرفته، بررسي شود.