فردوسی در آغاز داستان اشکانیان می¬گوید: محمود خراج یک سال را به نیم کاهش داد و خبر آن در چهارده شوّال به طوس رسید و مردم محمود را دعا کردند.کاستن از خراج در چه سالی و علت آن چه بوده است؟ استاد تقی¬زاده صدور این فرمان را به مناسبت قحط و غلای خراسان در سال 401 دانسته است، امّا دکتر زریاب¬خویی برآن بوده است که محمود خراج سال 400 را کاهش داده بود و انگیزه آن غنایمی فراوان بوده است که محمود پس از فتح قلعه بهیم¬نگر در آن سال بدست آورد. دکتر امیدسالار که سال400 را مستند به قول دکتر زریاب برای تاریخ فتح بهیم¬نگر پذیرفته‌اند، در یادداشت¬های شاهنامه این دو نظر را با یکدیگر تلفیق کرده،‌ تباینی میان آن¬دو ندیده¬اند. چون این موضوع به تاریخ نظم نهایی شاهنامه ارتباط می‌یابد. در این مقاله پس از بحث و بررسی، نتیجه¬گیری شده است که فتح قلعه مزبور در اوایل ذی‌قعده ¬399 یعنی حدود 24 ماه پیش از بروز قحطی خراسان در شوّال 401 پایان گرفته بود. بنابراین نمی‌توانسته است انگیزه¬ای برای کاهش خراج در آن سال بوده ¬باشد. کاهش خراج سال 400 نیز بنابر دلایلی پذیرفتنی نیست، بلکه فقط نظر استاد تقی¬زاده درست است و قرینه¬ای بیرون از متن شاهنامه نیز آن را تأیید می¬کند.

منابع مشابه بیشتر ...

64d2447b34ebe.jpg

معمای شاهنامه - جلد اول (باستان شناسی و داستان شناسی شاهنامه)

سیامک وکیلی

ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستان‌شناسانه و روان‌شناسانه درباره‌ی شخصیت‌ها و فضای اجتماعی و سیاسی داستان‌های "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگی‌های ساختی، زبان شناسی، جهان‌بینی و مانند این‌ها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که می‌توان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدست‌اند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهان‌بینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیاده‌خواهی اساس جهان‌بینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیاده‌خواهی اساس جهان‌بینی نویسنده را می‌سازد؛ ..... بر این اساس می‌توان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخش‌بندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامه‌ی اصلی نامیده می‌شود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهاده‌ایم. شاهنامه‌ی افزوده نوشته‌ی فردوسی است؛ اما شاهنامه‌ی اصلی نویسنده‌ی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشته‌ی یک تن نیست به اثبات برساند".

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58a6b3a0b2e6e.PNG

دو ترکیب کمیاب در شاهنامه («کلاه عادی» و «زشت کام»)

اکبر نحوی

در در مجله فرهنگ‌نویسی (شماره4، بهمن 1390، ص 133 ـ 145) دکتر سجاد آیدنلو درباره معنی چهار ترکیب موجود در شاهنامه، که از فرهنگ‌ها فوت شده است، بحث کرده‌اند. از جمله آنها «کلاه عادی» است. به نظر ایشان «عادی» در داستان عامیانه و نقالی به معنای «پهلوان»، «دلاور»، «بلند بالا» و «پرتوان» به کار رفته است. بنابراین «کلاه عادی» به معنی «مغفر بزرگ، شکوهمند و پهلوانانه» است. عادی به معنی مذکور درست است، هر چند باید آن را کامل‌تر کرد، ولی معنای پیشنهاد شده برای «کلاه عادی» به نظر درست نمی‌آید. در فرهنگ‌ها، یکی از معنی‌های «عادی» را «منسوب به قوم عاد» نوشته‌اند.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله
57b1660890553.PNG

سرچشمه‌هاي برخي از حكايات سعدي

اکبر نحوی

بررسي استفاده‌هاي شعرا و نويسندگان بزرگ از نوشته‌هاي پيشينيان خود و تعيين ميزان اخذ و اقتباس و انفعالات آنان از نگاشته‌هاي گذشتگان، مي‌تواند ما را به شناخت هرچه بيشتر آن شعرا و نويسندگان مدد رساند. هرچند يافتن همه سرچشمه‌ها وآبشخورهاي فكري يك شاعر يا نويسنده ممكن نيست‏‏؛ اما جستجو و تفحّص در اين باره تا حد مقدور مي‌تواند بخشي از مآخذ و منابع مطالعه و زيربناي تفكرات او را براي ما آشكار سازد. در اين پژوهش، تعدادي ازحكايات كليات سعدي مورد تحقيق و تفحص قرار گرفته و تا حد مقدور كوشش شده است كه مآخذ احتمالي سعدي و نحوها ستفاده‌هاي او از آثار گذشتگان و نتايجي كه از اين داستان‌ها گرفته، بررسي شود.

مشاهیر ادبیات فارسی/سعدی/پژوهش درباره سعدی
مقاله