انقلاب مشروطه يکي از مهمترين رخدادهاي سياسي تاريخ معاصر ايران است که با ظهور آن، ايران دستخوش تحولاتي عظيم در زمينههاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي شد. يکي از ثمرات ماندگار اين انقلاب تأسيس مجلس و قانون مداري در امور کشورداري بود. ملک الشعراي بهار، از شاعران برجسته اين عهد، علاوه بر شاعري، در حوزه سياست نيز حضوري مؤثر داشت. او شش پادشاه قاجار و پهلوي را درک کرد، پنج دوره به مجلس راه يافت، روزنامههاي متعددي در جهت بيداري مردم چاپ کرد و در ميان احزاب سياسي نيز چهرهاي شاخص بود؛ از اين رو شعر او، يکي از مهمترين منابع تحقيق در جامعه سياسي عهد مشروطه است. در اين جستار کوشش شده ابعاد و وقايع مختلف پنج دوره مجلس در شعر او بازنمايي شود. در اين راستا از نظريههاي گردش نخبگان و انقلاب و ديکتاتوري براي درک وقايع آن روزگار پر آشوب بهره گرفته شده است.
این مجموعه سطری برجسته از تاریخ مشروطیت ایران است. نطق مفصل و موثری است که آقای سید احمد رضوی نماینده کرمان هنگام طرح برنامه دولت جناب آقای محمد ساعد مراغی در مجلس شورای ملی ایران ایراد کرده است.
ویژگی های طبیعی و جغرافیایی ایران بارش کم ،نبود رودخانه ی قابل کشتیرانی ،وجود صحرای مرکزی ،وجود رشته کوه سراسری می باشد و این یک دست نبودن جغرافیایی و تنوع طبیعی خود نیز باعث تنوع ساختار اجتماعی می شود. بیشتر روستا ها و قبایل از هم جدا افتاده و از لحاظ اقتصادی مستقل ،خود مختار و خودگردان بودند.خودکفایی محلی باعث ارتباطات ضعیف نیز می شد.جاده های خراب ،فواصل طولانی ،نبود رودخانه های قابل کشتیرانی وجود راهزنها به ضعیف تر شدن ارتباطات کمک می کرد...تکامل نظام ارباب رعیتی در ایران دارای فراز و نشیب بسیاری است. در دوره هخامنشیان از کار بردگان بیشتر از سابق استفاده میشد. در نتیجه فتوحات هخامنشیان در سرزمینهای تکامل یافته تر، بسیاری از اشراف پارسی اراضی بسیاری را بدست آوردند که بوسیله بردگان کشت میشدند. در اواخر دوره اشکانیان پویش تبدیل اعضای آزاد جماعتها به رعایای وابسته به ارباب زمین نسبت به گذشته سریعتر گردید. طی قرنهای دوم و چهارم میلادی جماعتها یا توسط اربابان بزرگ تجزیه گشتند، و یا به جماعت های وابستهای که اعضای آن از آزادی کامل برخوردار نبودند، و مورد بهره کشی قرار میگرفتند، تبدیل شدند. در دوره ساسانیان جماعتهای خود مختار آزادی خود را از دست دادند، و یا به زمینهای سلطنتی تبدیل شدند یا از طرف شاهان ساسانی به اشرافی که از پرداخت مالیات معاف بودند، اهداء گردیدند. در نتیجه بسیاری از مالکین کوچک و اعضای جماعتهای آزاد به منظور فرار از ظلم مأمورین مالیات و نظامیان یا زمین خود را ترک کردند، و یا زمین خود را در اختیار اربابان قدرتمند گذاشتند و به التجاء آنها در آمدند. این پویش از یک سوی به پیدایش زمینداران بزرگ کمک کرد، و از سوی دیگر مالیات دریافتی دولت را شدیداً کاهش داد. در دوره ایران اسلامی، اشرافیت ایرانی که با کنار زدن اشرافیت عرب توانسته بودند بر جامعه مسلط شوند، به ناگاه با قدرت گیری غلامان ترک و در پی آن ترکمانان و مغولان طی قرون ۷-۴ جایگاه خود را از دست دادند و در نتیجه اشرافیت جدید از سپاهیان ترک به همراه ایرانیانی که نقش دیوان سالاران را به عهده داشتند و نیز نخبگان مذهبی (علما) جایگزین طبقات نظامی، دیوان سالاری و زمیندار دوره قبلی شدند...
جيمز تربر از داستاننويسان بزرگ معاصر امريکا و جهان است که او را بعد از مارک توين، بزرگترين طنزنويس امريکايي ميدانند. در اين تحقيق، يکي از داستانهاي معروف او با عنوان زندگي پنهان والتر ميتي با توجه به ديدگاه روانشناختي کارن هورناي، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است؛ داستاني که بدون آگاهي از نقد روانشناختي، فهم آن، چنانکه بايد ممکن نيست. بر اساس ديدگاه روانشناختي کارن هورناي، والتر ميتي، شخصيت اصلي اين داستان، ميتواند بازتاب خود جيمز تربر باشد، شخصيتي که در زندگي واقعي بسيار بيعرضه، حقير و ناتوان است و از اين رو، تنها با توسل به تخيل ميکوشد کاستيها و حقارتهاي خود را جبران کند.
اژدهاكشي از جمله مواردي است كه تني چند از پهلوانان نامي ايران از جمله رستم، بدان دست يازيدهاند؛ چرا كه در گستره اساطير ايران، اژدها، نماد خشكسالي است و در واقع، كشتن اژدها نماد پيروزي ترسالي بر خشكسالي است. اما موردي كه در ايران با نماد خشكسالي بودن اژدها تناقض دارد، رستم دستان است. او اگر چه در خوان سوم، خود نيز به كشتن اژدها موفق ميشود، هم درفش او اژدها پيكر است و هم به نياي خود ضحاك (اژي دهاك اوستا) نيك ميبالد كه اين امر با اژدهاكشي او و نماد خشكسالي بودن اژدها در اساطير ايران تناقض دارد. نگارنده در اين جستار به اين نتيجه رسيده است كه درفش اژدها پيكر رستم و تقدس اژدها در ديدگاه او احتمالا تحت تاثير اساطير چين به ايران راه يافته است؛ از اين رو اژدهايي كه توتم رستم است و سخت آن را گرامي ميدارد برخلاف اساطير ايران، نماد باران و طراوت و ترسالي است.