مثلهای بسیاری در زبان فارسی وجود دارد که هنوز در معنای اصلی و نیز در صورت نوشتاری آنها شک و تردید وجود دارد. از آنجا که اغلب مثلها از طریق دهان به دهان و بصورت شفاهی به نسلهای بعدی انتقال یافته و بیشتر، جنبه کنایی آنها مورد توجه بوده است، در برخی موارد، جنبههای حقیقی و معنایی و حتی صورت صحیح ملفوظ و نوشتاری آنها دچار تحریف و دگرگونی شده است. یکی از این امثال، مثل: «پیش قاضی و معلق بازی؟!» است که هرچند مفهوم کنایی آن باقی مانده؛ لیکن صورت صحیح نوشتاری و ملفوظ و معنای حقیقی آن دچار تغییر و دگرگونی شده است. در این مقاله سعی شده است، با توجه به سایر روایاتی که از این مثل باقی مانده و با تکیه بر شواهدی که از متون نظم و نثر فارسی یافت میشود، صورت درست نوشتاری و معنی حقیقی آن بازیابی شود.
دفتر صوفی، تنها «مشق عشق» نیست. در این دفتر تفسیر هستی «رنگی عاشقانه» دارد و جهان «تجلی» دوست است. عارف باید روح و روان را پاک نگاه دارد تا انوار الهی به آن بتاید. دل «بیت رب» است و دارنده این دل همچون آینه، وصفی، جانشین و خلیفه حق است. اما میرا صوفیه تنها عشق و دیگر هیچ، نیست، دفتر صوفیان پر است از موضوعات گوناگون سیاسی، اجتماعی، جامعهشناختی و تأملات روانشناختی. صوفی از آنجا که در متن اجتماع است و با اقشار مختلف مردم از هر صنف و گروه و دین و آیین سر و کار دارد، بسیاری از مسائل را میبیند و نسبت به آن حساسیت دارد. صوفی میداند «قدرت مقدس» چه فجایعی میآفریند و ملوک دنیا به نام خدا چه جنایتها آفریدهاند. و اگر نمیتوانست طرحی نو در اندازد و ظلم ظالمان را کاهش دهد، حداقل «رقیبی» برای حکمرانان دنیاوی به نام «پیر» و «رند» آفرید تا دو پادشاه در یک اقلیم حکومت کنند، اولی بر جسم و دومی بر جان. حرص، طمع و مالاندوزی در دفتر صوفی جایی ندارد و صوفی تمام آدمیان را از «تجمع ثروت» و تنها به دنیا دل سپردن بر حذر میدارد. او افق وسیعتری به نام خدمت و شفقت بر خلق، پیشروی آدمیان میگشاید و انسان را از «حیوانیت صرف» پرهیز میدهد. علم و معرفتگر چه در دل و ذهن عارف و صوفی جایگاهی بس شگرف و ارزشمند دارد، اما استفاده ابزاری از علم که چونای سلاحی در دست زنگی مست، فاجعه میآفریند را مینکوهد و آدمیان را از آن برحذر میدارد. علم باید انسان را از جهل و نادانی برهاند و زمینه عمل صالح در انسان و جامعه انسانی را فراهم آورد. اگر علم جز این راه، راه دیگری بسپرد. باید گفت: «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» دفتر صوفی انباشته از تجربیات دین و دنیاست. با این حال صوفی از این دفتر «چیزی جز دل اسپید همچون برف» نمیطلبد. اذبح النفس فالا فلا تشتعل بترهاتالصوفیه.
اسناد متعلق به بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی با دربرداشتن چند صد سند از قرون شش تا ده هجری، کهنترین مجموعه اسناد دوره اسلامی ایران است. از جمله ویژگیهای این مجموعه دربرداشتن نامهای بسیاری از قاضیان و کاتبان اسناد حوزه شمال غربی ایران است. نوشته حاضر علاوه بر ارائه فهرستی از این نامها، روشی را برای فهرستبرداری از اسامی این دوره پیشنهاد میدهد. اساس این روش، ارجاعهای مکرر به تمام نسبتها و مشخصههای موجود در یک نام چون نسبت جغرافیایی، خاندانی، شغلی، اعتقادی، لقب، تخلص و غیره است.
پذیرش دین مقدس اسلام به وسیله بیشتر ایرانیان، مسیر فرهنگ گذشته آنان را تغییر داد و به تدریج دستورها و قوانین آن در زندگی فردی، سیاسی، اجتماعی و ادبی این مرزوبوم اثر گذاشت. دانشمندان ایرانی در ساختمان بزرگ فرهنگ قرون اولیه اسلام که از برخورد دو فرهنگ اسلامی ـ ایرانی بنا شد، سهم بسزایی داشتند. سخنوران بزرگ فارسی با الهام از معانی بلند قرآن و احادیث، به صور گوناگون و به منظورهای خاص، آثار خود را بارورتر و مانا کردند. البته میزان بهرهوری تمام شعرا و نویسندگان از آیات و احادیث به یک اندازه نیست؛ برای مثال متون عرفانی و اخلاقی بهویژه مثنوی مولانا، غزلیات شمس، آثار سعدی، حافظ، سنایی و عطار مشحون از تأثیرپذیریهای گوناگون از قرآن و احادیث است. این کتاب اینگونه تأثیرپذیریهای قرآن و احادیث در ادب فارسی را بررسی کرده است. شیوه تنظیم کتاب بدینگونه بوده که ابتدا تعدادی از کتب مهم فارسی مورد مطالعه و فیشبرداری قرار گرفته و آنگاه آیات واحادیثی که کاربرد بیشتری در ادب فارسی داشته و از چاشنی ذوقی بیشتری برخوردار بودهاند، استخراج و سپس طبقهبندی شدهاند.
سرزمین دکن (جنوب هند) که زمانی به لحاظ وسعت و اهمیتی که داشته است هند دیگرش مینامیدهاند، از دیرباز یکی از مراکز مهم زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بوده است. اما وقتی که سخن از دوره درخشان تیموریان هند میرود، حوزههای شمالی و شرقی و مرکزی و تا حدودی جنوب هند را در مرکز توجه قرار میدهد و آثار بیشمار فارسی که فرآورده این دوره است مجالی مناسب برای تجلی قسمتهای دیگر نمیگذارد. ولی با اندک ملاحضهای دانسته میشود که به موازات حکومت تیموریان، در جنوب هند نیز قلمروی جداگانه و مستقل یا وابسته به حکومت مرکزی وجود داشته است و آثار متعددی که از این دورهها به صورتهای گوناگون بر جای ماندهاند گواه ایت مدعا هستند. در واقع میتوان دوره «بهمنیان» را که با سلطنت علاءالدین حسن بهمنی در سال 748/1347 آغاز میشود نقطه عطفی در رواج و گسترش جدی زبان و ادب فارسی در دکن به حساب آورد.