موضوع اصلی این مقاله بحث و کنکاش درباره بعد نظری یا به تعبیری بوطیقای امیرخسرو است. در این مقاله با تکیه بر آثار سه چهره شاعر به اجمال جلوههای بوطیقای شاعر: محاکمات شعری، توصیف، مضمونسازی، وقوعگویی، چیستی شعر، ویژگیهای شاعر، اهمیت سخن و شعر، انواع شاعران، نرگسانگی شاعر یا خودشیفتگی او به شعر و هنر خود، ترجیع شعر فارسی بر شعر عربی، صنایع و بدایع و نقد شعر مورد کنکاش قرار گرفته و تبیین شده است. حاصل این جستار دو نکته و دقیقه است. نخست تأیید رأیی که آبشخور اصلی سبک هندی را سرودههای امیرخسرو میداند و دو دیگر اثبات این امر که شعر طوطی هندی محصول «نوعی دیالکتیک وابستگی به سنت و گریز از سنت» است.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
کتاب حاضر، تلاشی است در راستای بازخوانی نظریههای ادبی و هنری 201 تن از شاعران سبک هندی و مطالعه تصویرسازیهای بدیع و نواندیشیهای سرایندگان این سبک در دوران صفوی. نگارنده، در ابتدای نوشتار خویش به «صائب تبریزی» پرداخته و صد غزل از وی را مورد واکاوی قرار داده است. وی سپس در فصل دوم به مطالعه آثار نوزده شاعر از جمله محتشم کاشانی،عرفی شیرازی، شیخ بهایی، رضیالدین آرتیمانی، کلیم کاشانی و فیض کاشانی پرداخته و در فصل سوم از 81 شاعر دیگر نام برده و آثارشان را بررسی کرده است. همچنین در آخرین فصل، صد نمونه از صد شاعر این طرز نوین ذکر نموده است.
شعر و شخصیت شفیعی کدکنی را میتوان از زوایای متعدد و مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار داد؛ چه او محل اجتماع نقیضین است؛ از یکسو در حوزه شعر صاحب سبک و از فرارویان و از سوی دیگر در گستره نقد و تحقیق صاحب کرسی و از بارعان. به همین سبب استاد عبدالحسین زرینکوب خطاب به وی مینویسد: «حق آن است که کمتر دیدهام محققی راستین، در شعر و شاعری هم پایهای عالی احراز کند و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم». این کتاب نیمنگاهی دارد به شخصیت شفیعی؛ یعنی هنر شاعری وی که شامل دو بخش نقدها و گزینه اشعار است. بخش نخست دربرگیرنده اکثر نقدهایی است که طی چهار دهه از پربارترین دهههای شعر نو ـ یعنی دهه چهل تا هفتاد ـ بر سرودههای سرشک نوشته شده است.
در اين مقاله جريان شعر عرفاني به سه دوره حال، قال و احتيال تقسيم شدهاست، براي ورود به بحث اصلي كه بررسي شعر عرفاني دوره قال است، اشاراتي اجمالي به دوره تكوين شعر عرفاني و دوره حال شده است و پس از آنكه با تكيه بر شعر و شخصيت صوفيانه سه شاعر برجسته عصر فترت يعني شاه نعمت الله ولي، محمد شيرين مغربي و شاه قاسم انوار به طرح اين پرسش پرداخته شده است كه علت عدم ماندگاري اين شعر چيست حال آنكه اين جريان شعري در روزگار حيات شاعران خود، پر رونق و پرطرفدار بوده است؟ در ادامه سخن تلاش شده است كه علل عدم ماندگاري اين جريان شعري برشمرده شود و به علل مقبوليت آن، در روزگار حيات هر شاعر اشارتي رود. در پايان براي عينيتر شدن موضوع، ده غزل از ديوان هر شاعر در سه سطح زباني، بلاغي و موسيقايي مورد تجزيه و تحليل قرار