یکی از مباحثی که حافظ نگاهی تازه بدان داشته مسأله گناه است که البته بدون داشتن یک نگرش جامع به مجموعه اشعار وی، ارائه تصویری روشن از جنبههای گوناگون گناه در شعر حافظ دشوار مینماید. نگاه حافظ به جوانب مختلف موضوع گناهدارای اهمیت است. وی معتقد است استعداد گناهکردن در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده و این استعداد ازلی و تقدیر بشر است یعنی بشر از نظر ساختار وجودی میل به هنجارشکنی دارد وگاه از حد تجاوز میکند اما توبه ازگناه توفیقی است که سبب تحولات روحی بزرگی در انسان میگردد. مواجهه انسان با گناه از نگاه حافظ و روایت او از حال انسان، زمینه بسیاری از سؤالات و ابهامات پیرامون حافظ و شعرِ اوست. این امر در رابطه با پایبندی یا عدم پایبندی حافظ به حدود و ارزشهای دینی، کانون اختلاف نظرهای گوناگون بوده وگاه سبب برداشتهای سطحی وگناه آلود از شعر وی شده است. در نگاه حافظ توانِ گناه، به معنی مجاز دانستن گناه نیست بلکه گویای این باور است که سازِ شرع به گناهِ کسی، بی قانون نخواهد شد. از این جهت،حافظ گاه تظاهر به گناه را در جهان شعردر مقابلِ غرورِ بیگناهی ـ که بر نادرستی آن تأکید میکند ـ برمیگزیند. تظاهر به آلودگی از اندیشههای محوری شعر حافظ است که با هدف مخالفت با تظاهری دیگر یعنی تظاهرِ مدعیان پاکی و سلامت است. وی به منظور پرهیز از همسویی با این گروه چنان از ایشان فاصله میگیرد تا بیم تشابه او با آنان باقی نماند. مدعیانِ بیگناهی را گناهکاران حقیقی میداند که غرور و خودبینی آینه ادراکِشان را تیره و تار کرده است. در نگاه حافظ زهد و پارسایی چون دستاویز کسب اعتبار شود یا در چشم خودِ زاهد جلوهای داشته باشد، از درجه اعتبار ساقط میگردد. یکی از مهمترین مسائل مطرح در موضوعِ نگاه حافظ به گناه، برداشت مثبت وی از ارتباط انسان و خدا در این زمینه و تکیه او بر رحمت الهی است. او با طرح این مسأله انسانی به مبارزه کسانی میرود که تنها ادعا میکنند دامن پاک داشتهاند و از این راه بازار تزویر و خودنمایی را رونق بخشیدهاند. حافظ با دو پدیده ریا و خودبینی میستیزد. مقاله حاضر با توجه به ساختار فکری برآمده از مجموعه اشعار حافظ به بررسی جنبههای تعلیمی و تربیتی عصیان و گناه پرداخته است. بدین منظور، مباحثی چون گناه گویههای حافظ، روح رندی و ملامتی، پرهیز از همسویی با اهل ریا، همچنین زمینه عرفانی و ارزشگرایی در شعر حافظ از زاویه باورهای دینی، اخلاق و بیاخلاقی، پیامدهای گناه و ثمراتِ پاکزیستن، گناه و اراده انسان و در نهایت عنایت خداوند متعال مورد توجه و نقد و نظر قرار گرفته است.
به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.
طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...
در مباحث بیانی«تشبیه» به عنوان اولین عامل تصویر آفرین مورد توجه قرار گرفته است. شاید بتوان آن را ابتداییترین و سادهترین نوع صور خیال شمرد، زیرا فهم آن برای ذهن از دیگر صُور خیال راحتتر انجام میگیرد. تشبیه به عنوان پایه و جان مایه اصلی برخی دیگر از صُوَر خیال شناخته میشود که قطعاً فهم آنها مستلزم فهم و دریافت تشبیه میباشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی و شناخت «تشبیه»، ارکان و فروع آن به عنوان یکی از صورخیال پایه و مطرح در علم بیان، بر اساس تقسیمات تشبیه در حوزه علم بیان سنتی و دیدگاههای دانشمندان این علم صورت گرفته است. از آنجایی که مخاطبان، با شعر معاصر به لحاظ زبانی و زمانی اُنس بیشتری دارند، «مجموعه شعر سفرنامه گردباد» از شاعر معاصر، زنده یاد سیدحسن حسینی اتخاب گردید و به روش تحلیلی ـ توصیفی همراه با ذکر مثال، جدول و نمودار آماری، مورد نقد و بررسی قرار گرفت. نتیجه تحقیق نشان میدهد، در 267 مورد تشبیهِ موجود در این مجموعه، حسینی به زیبایی از تشبیه در بیان هنری خود سود برده، تصاویری ساده، عینی، ملموس و قابل درک آفریده است.
مولانا عبدالله هاتفی از شاعران دوره تیموری و اوایل عصر صفوی است که علاوه بر دیوان اشعار و مثنوی شاهنامه حضرت شاه اسماعیل، به تقلید از خمسه نظامی چهار مثنوی سروده است. هاتفی خواهرزاده عبدالرّحمن جامی و از شاگردان وی است و جامی هاتفی را به خمسهسرایی تشویق کرد. «تمُرنامه» معروفترین اثر هاتفی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی سروده شده است. این حماسه تاریخی به شرح زندگی تیمور گورکان به خصوص جنگها و نبردهای وی میپردازد. معانی تازه و لطیف، توصیفهای زیبا و بدیع و آرایههای لفظی و معنوی، این مثنوی را در ردیف مهمترین حماسههای تاریخی ادبیّات فارسی قرار داده است. همچنین وجود واژگان کهن و نادر، لغات و اصطلاحات ترکی و مغولی رایج در زبان فارسی، آن را منبعی شایسته توجّه فرهنگنویسان قرار داده است. جنبه تاریخی اثر نیز حائز اهمیت فراوانی است. تصحیح این اثر میتواند فضای جدیدی برای پژوهشهای گستردهتر در باب هاتفی و سبک آثار و اوضاع روزگارش فراهم آورد.