نویسنده این کتاب، پی یر آمده امیلین پروب ژوبر که میان سال های 1847 – 1779 میلادی می زیسته، دانشمند مستشرقی بوده که به زبان های فارسی، عربی و ترکی به خوبی تسلط داشته و به عنوان مترجم زبان های شرقیه در خدمت ناپلئون اول خدمت می کرده است. به همین دلیل برای تهیه مقدمات عقد قرارداد دوستی میان دربار فرانسه و ایران راهی این سرزمین شده است. از آن جا که در زوایای تاریخ نمی توان جزئیات آداب و رسوم ملل متمدن و مقدمات پیمان های سیاسی آنان را کشف کرد، با مطالعه این دسته کتاب ها می توان از رموز، علل و چگونگی حوادث سیاسی به درستی مطلع شد. همچنین با خواندن این سفرنامه می توان به خصومت دولت روسیه و عثمانی با ایران و ممانعت پاشای ترکیه از اتحاد بین ایران و فرانسه و جایگاه ایران در منطقه پی برد. این سفر ژوبر، در چهل و پنج فصل شرح داده شده و مطلب هر فصل، تیتروار در ابتدای آن ذکر شده است. محمود هدایت این اثر را به فارسی برگرداند که در سال 1322 شمسی به طبع رسید.

منابع مشابه بیشتر ...

65df4bbcd6ccc.jpg

فرزندان درباری ایران

ویلفرید اسپاروی

اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود می‌پردازد و سعی می‌کند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن می‌گوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو می‌کند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت می‌شمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح داده‌اند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمی‌کند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها می‌پردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی می‌پردازد و او را محور زندگی خانواده می‌داند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانواده‌اش جستجو می‌کند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی می‌شمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی می‌پردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی می‌نشیند.

65c3a03e7a941.jpg

رجال دوره قاجار

حسین سعادت نوری

معرّفی مفاخر و شناخت‌ شخصیت‌های هر جامعه، نشان‌دهنده‌ اعتلای‌ فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّت‌های بزرگ‌مردان این مرز و بوم،‌ چراغ راه و مشوِّق آیندگان‌ است‌ که‌ گفته‌اند: «ره‌ چنان‌ رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا می‌شد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالی‌رتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضاف‌ها، نام‌هایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضاف‌الیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشان‌دهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عده‌ای برای دریافت آن پیشکش‌هایی به شاه تقدیم می‌کردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژه‌هایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار می‌رفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب می‌شد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب می‌پنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آن‌ها اعطا می‌شد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع می‌شد، مورد استفاده قرار می‌گرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانه‌داری)، منشی‌الممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملک‌المتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه