هدف این نوشتار اثبات علمی ضرورت آموزش ادبیات جهان به زبان انگلیسی در دانشگاههای ایران است. در دنیای امروزجا دارد به ادبیات سایر ملل نیز پرداخته شود. این مقاله سه بحث بنیادین را بررسی میکند. بخش اول به تبیین نقش ادبیات در حفظ هویت ملّی میپردارد. بخش دوم تحلیل انتقادی اهداف آموزش ادبیات انگلیسی در دانشگاههای غیرغربی منجمله ایران است. در این بخش با استناد به آرای نظریهپردازان پسااستعماری نشان میدهیم که چگونه استعمار فرهنگی ادبیات غرب را در مرکز قرار میدهد و ادبیات سایر کشورها را به حاشیه میراند. در بخش پایانی، شاکله نظری آموزش ادبیات جهان به زبان انگلیسی به مثابه نظریه و رویکردی جدید در آموزش ادبیات را توضیح میدهیم تا، بدینسان، هم ادب و فرهنگ خود را به دیگران بهتر بشناسانیم و هم به شناختی عمیقتر و انتقادیتر از ادبیات سایر ملل دست یابیم. نتیجه بحث اینکه ادبیات جهان امروز یکی از شاخههای رو به رشد رشته ادبیات تطبیقی در دانشگاههای معتبر جهان است و جا دارد ما هم در برنامههای آموزش ادبیات خارجی در ایران بدان بپردازیم.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات انگلیسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس "سیری در تاریخ ادبیات انگلیس" به ارزش 4 واحد تدوین شده است
پس از چندین دهه کمتوجهی به ادبیات تطبیقی در ایران پس از فوت فاطمه سیاح(1342)، از اواسط دهه 1380 به بعد موج جدیدی در رویکرد به ادبیات تطبیقی در فضای دانشگاهی و علمی ایران به وجود آمد. برنامهای آموزشی با گرایش ادبیات تطبیقی در گروههای زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاهها آغاز شد؛ چندین نشریه علمی جدید با عنوان کلی ادبیات تطبیقی انتشار یافت؛ انجمن ادبیات تطبیقی ایران به همت تنی چند از استادان و علاقهمندان این رشته راهاندازی شد؛ همایشهای ادبیات تطبیقی متعددی که به همت استادانی مانند دکتر ایلمیرا دادور در دانشگاه تهران آغاز شده بود، با تلاش و پشتکار سایر دانشگاههای کشور، ادامه یافت.
این پژوهش نقد تقابلها و تنشهایی است که در سفرنامههای زنان غربی به چشم میخورد. ژانر سفرنامه نویسی اغلب در حاشیه پژوهشهای ادبی بوده و در این میان، سفرنامههای زنان به لبههای بیرونی این حاشیه زانده شده است؛ زیرا در جوامع مردسالار، ادبیات زنان از جایگاهی که ادبیات مردان از آن برخوردارند، بیشتر اوقات محروم بوده است. زنان غربی که در تقابل گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی جایگاهی نااستوار و نامطمئن داشتند، تنشها و تعملاتی را در متون خود به تصویر میکشند که اغلب در متون سفرنامههای مردان غربی به چشم نمیخورد. ردپای این تنشها را میتوان در تصویرهایی که سیاحان زن غربی از شرق ارائه میدهند دنبال کرد و نقش آنها را در شکلگیری هویت و جایگاه زنان انگلیسی در گیرودار تضاد بین گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی در قرن نوزده بررسی کرد.