زبان بلخي زبان رايج در سرزمين باستاني بلخ، در شمال افغانستان کنوني بود. اين زبان که از شاخه زبانهاي ايراني ميانه شرقي محسوب ميشود در سدههاي يکم تا نهم ميلادي در اين ناحيه به کار ميرفت. آثار باقي مانده از اين زبان شامل سکهها، مهرها، کتيبهها و دست نوشتهها است. در دهه 1990 ميلادي انبوهي از اسناد ارزشمند بلخي کشف شد که در ميان آنها بخش عمدهاي از نامههاي بلخي به واسطه ارائه آگاهيهاي تازه درباره اين زبان از اهميت چشمگيري برخوردارند. اين نامهها غالبا بر روي چرم و پارچه نوشته شدهاند. مقاله حاضر به بررسي يکي از اين نامهها ميپردازد که در يازده سطر و بر روي چرم بسيار نازکي نوشته شده است. ابتدا متن اين نامه حرفنويسي، سپس به فارسي ترجمه و واژگان آن تجزيه و تحليل خواهد شد.
در بسیاری مواقع لازم است بدانیم چگونه نامه ای و با چه مطالبی بنویسیم؛ برای عرض تشکر و تبریک یا بدرود و تسلیت، رسم و روشی هست که باید بیاموزیم و با کمال دقت قوانین و مقررات نامه نگاری و آداب معاشرت را در آن بکار بندیم . این کتاب نامه هایی است درباره روابط اجتماعی (دوستانه)، تجاری، تولد، آموزش و پرورش، ازدواج و تبریک و تسلیت بانضمام نامه های تاریخی اثر ابوالقاسم جنتی عطایی که در سال 1342 توسط کتابفروشی بارانی منتشر شده است
از ميان انواع آثار منثور مکاتبات درباري از جهات گوناگون شايسته تحقيق و مطالعه هستند. در اين جستار يکي از مکاتبات سياسي مسعود غزنوي به ارسلانخان قراخاني که ابوالفضل بيهقي آن را نوشته و در کتاب وي نسخه کامل آن ثبت شده است، با استفاده ازسه مولفه فرکلاف تحليل و توانايي نويسنده در پردازش مناسبات قدرت بررسي شده است. بيهقي در اين نامه با گزينش دقيق واژهها و به کارگيري ساخت معلوم و مجهول و وجهيت اخباري سعي دارد قدرت مسعود غزنوي را حتي در شرايط بحراني پس از شکست دندانقان نشان دهد. تحليل اين نامه بسياري از شگردهاي زباني بيهقي را در تبيين روابط سياسي روشن ميسازد.
کتاب ارزشمند ” ماتیکان یوشت فریان”، از شگرفترین و دلچسب ترین یادگارهای نیاکان ماست که به زبان فارسی میانه و در زمان کشورداری ساسانیان نوشته شده است. “یوشت”، پسر یا شاید از نوادگان “فریان” بود. فریان همان بزرگمردیست که به “زرتشت”، پیامبر ایران باستان؛ یاوری هایی داده و زرتشت در ” گاتهای جاودانه خویش از او نام برده و از خداوند خواهان برکت و بزرگی این شخص و بازماندگان او شده است. داستان چنین است که جادوگری به نام “اخت” به شهر “پرسش گزاران” آمده و کوشش میکند تا این شهر را نابود کند. اما از آنجا که این شهر (شاید بخاطر دعای زرتشت برای خاندان فریان تحت حمایت فر ایزدی و فرشتگان خداست، هیچ نیرویی توان نابودی آن را ندارد مگر نیروی نادانی و نبود دانش. اخت با این آگاهی وارد شهر شده و از داناترین جوان شهر که یوشت فرزند (یا نواده) فریان است، سی و سه پرسش را مطرح میکند. کافیست که یوشت تنها یکی از آن پرسشهای شگفت انگیز را نتواند پاسخ دهد تا فره از شهر دور شده و اخت با یاری سپاهیانش شهر را به نابودی بکشاند. این پرسشها گاه فلسفی، گاه زرتشتی، گاه از گروه اندرز و اخلاقی، گاه از اطلاعات عمومی، گاه از علوم فیزیک و ریاضی و گاه پرسشهایی بچه گانه است. با پیروزی یوشت بر اخت، یوشت جاودانه شده و در روایات بعدی ایرانیان از او به عنوان یکی از یاوران سوشیانت (منجی) در آخرالزمان نام برده می شود. این ماجرا هشتاد سال پس از مرگ زرتشت روی میدهد…
جمشيد شخصيتي اسطورهاي است که به دليل ارتکاب به گناهي که ماهيت آن دقيقا مشخص نيست در بيشتر روايات ايراني، قدرت، پادشاهي، فره و جاودانگي خويش را از دست ميدهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسيله ضحاک ديو کشته ميشود. در منابع آمده است که فرمانروايي جم عموما دوراني به شمار ميرفته که در آن سعادتي مطلق عاري از آميختگي حکمفرما بوده است، اما اين شکوه و قدرت جاويد بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بين ميرود و چهره درخشان جمشيد که به عنوان يکي از بهترين پادشاهان اساطيري قلمداد شده بود، تاريک ميگردد و دوران طلايي فرمانروايي اش به پايان ميرسد. روايات به جا مانده از سرانجام او و علت هبوطش تصويرهاي بسيار متفاوتي از او ارائه ميدهد. در يک روايت او و خاندانش يزدان پرست معرفي ميشوند و در روايتهاي ديگر پادشاهي کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: يکي خوردن و خوراندن گوشت و ديگري ادعاي خدايي و سرکشي از بندگي اورمزد. در اين مقاله سعي شده است تا گوشههاي تاريک سرانجام اين پادشاه آرماني کهن بازسازي شود و روايتها در منابع گوناگون با يکديگر مقايسه و بررسي شود و ريشه اين تفاوتها به دست بيايد. همچنين اين مساله که آيا حقيقتا جمشيد مرتکب گناه شده است نيز به چالش کشيده شود و با کنار هم گذاشتن روايات منابع و نظرات گوناگون به بررسي آن پرداخته ميشود.