اگر مثنوی جلالالدین محمد مولوی با سایر مثنویهای عرفانی سنجیده شود، وجه تمایز مثنوی مولوی با آنها آشکار میگردد. به عنوان مثال در مثنوی منطقالطیر عطار، سبک و شیوه سخن تقریباً یکنواخت و یکدست ادامه مییابد، در حالی که در مثنوی معنوی مولوی در بسیاری از جاها سطح سخن و اندیشه به اوج میگراید و دیر یا زود به وضع معمولی باز میگردد. تداعیهایی که ویژه تفکر و اندیشه منحصر به فرد مولوی است، ناخودآگاه، افسار سخن را از تصرفش میگسلاند و طوفانشور و اندیشه وی، جزیره مثنوی را زیر امواج خود میگیرد.
کتاب «غنچۀ باز در شرح گلشن راز» تألیف جلال الدین علی میر ابوالفضل عنقا، عارف سلسله اویسی در قرن سیزدهم هجری شمسی است. کتاب غنچۀ باز، شرح مثنوی «گلشن راز» با موضوعیت عشق و عرفان اسلامی است. این کتاب در قالب شعری مستزاد است. این مستزاد عرفانی، با اضافه کردن واژگان بر پایان هر مصراع مثنوی «گلشن راز» نگارش شده است و در واقع قالب مثنوی گلشن راز را به قالب مستزاد تغییر داده است.
خلاصهای از تاریخ ایران با شواهدی از کلام الله و بیانات رسول اکرم (ص) و گفتار حضرت علی (ع) که شامل قضایای تاریخی از دوران عیلام ، تاریخ آریان ها ، هخامنشیان ، کوروش و ... تا حمله اعراب به ایران ، انحطاط ساسانیان ، اسلام در ایران ، قیام ابومسلم و ده ها داستان تاریخی و حکایت است
پذیرش دین مقدس اسلام به وسیله بیشتر ایرانیان، مسیر فرهنگ گذشته آنان را تغییر داد و به تدریج دستورها و قوانین آن در زندگی فردی، سیاسی، اجتماعی و ادبی این مرزوبوم اثر گذاشت. دانشمندان ایرانی در ساختمان بزرگ فرهنگ قرون اولیه اسلام که از برخورد دو فرهنگ اسلامی ـ ایرانی بنا شد، سهم بسزایی داشتند. سخنوران بزرگ فارسی با الهام از معانی بلند قرآن و احادیث، به صور گوناگون و به منظورهای خاص، آثار خود را بارورتر و مانا کردند. البته میزان بهرهوری تمام شعرا و نویسندگان از آیات و احادیث به یک اندازه نیست؛ برای مثال متون عرفانی و اخلاقی بهویژه مثنوی مولانا، غزلیات شمس، آثار سعدی، حافظ، سنایی و عطار مشحون از تأثیرپذیریهای گوناگون از قرآن و احادیث است. این کتاب اینگونه تأثیرپذیریهای قرآن و احادیث در ادب فارسی را بررسی کرده است. شیوه تنظیم کتاب بدینگونه بوده که ابتدا تعدادی از کتب مهم فارسی مورد مطالعه و فیشبرداری قرار گرفته و آنگاه آیات واحادیثی که کاربرد بیشتری در ادب فارسی داشته و از چاشنی ذوقی بیشتری برخوردار بودهاند، استخراج و سپس طبقهبندی شدهاند.
سرزمین دکن (جنوب هند) که زمانی به لحاظ وسعت و اهمیتی که داشته است هند دیگرش مینامیدهاند، از دیرباز یکی از مراکز مهم زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بوده است. اما وقتی که سخن از دوره درخشان تیموریان هند میرود، حوزههای شمالی و شرقی و مرکزی و تا حدودی جنوب هند را در مرکز توجه قرار میدهد و آثار بیشمار فارسی که فرآورده این دوره است مجالی مناسب برای تجلی قسمتهای دیگر نمیگذارد. ولی با اندک ملاحضهای دانسته میشود که به موازات حکومت تیموریان، در جنوب هند نیز قلمروی جداگانه و مستقل یا وابسته به حکومت مرکزی وجود داشته است و آثار متعددی که از این دورهها به صورتهای گوناگون بر جای ماندهاند گواه ایت مدعا هستند. در واقع میتوان دوره «بهمنیان» را که با سلطنت علاءالدین حسن بهمنی در سال 748/1347 آغاز میشود نقطه عطفی در رواج و گسترش جدی زبان و ادب فارسی در دکن به حساب آورد.